جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

dar[']āmadan
eventuate  |

درآمدن

معنی: 1 - داخل شدن . 2 - بیرون آمدن . 3 - نزدیک شدن .
876 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر لازم)
مختصات: (دَ. مَ دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 299
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
eventuate | burgeon , enter , erupt , measure , prove , to come
ترکی
geliyor
فرانسوی
venant
آلمانی
reinkommen
اسپانیایی
llegando
ایتالیایی
in arrivo
عربی
حدث
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "درآمدن" به معنای وارد شدن به یک وضعیت یا مکان است و همچنین می‌تواند به معنی ظاهر شدن یا به وجود آمدن باشد. این واژه به عنوان یک فعل در زبان فارسی استفاده می‌شود. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. صرف فعل: "درآمدن" از دو بخش "در" و "آمدن" تشکیل شده است و بسته به زمان و ضمایر مختلف صرف می‌شود:

    • زمان حال: می‌روم، می‌آید، می‌آیند
    • زمان گذشته: آمد، آمدند
    • زمان آینده: می‌روم که بیاید
  2. استفاده‌های مختلف: این فعل می‌تواند به شکل‌های مختلف به کار رود:

    • به عنوان فعل اصلی: "او به اتاق درآمد."
    • به عنوان فعل مرکب: "به وضعیت بهتری درآمد."
  3. قیدهای زمان و مکان: برای توصیف بهتر، می‌توان از قیدهای زمان و مکان استفاده کرد:

    • "او دیروز به جمع ما درآمد."
    • "ناگهان به سالن کنفرانس درآمد."
  4. به‌کاربردن هم‌نشین‌ها: به کارگیری واژه‌های هم‌نشین مناسب می‌تواند معنا را تقویت کند:

    • "او با خوشحالی به جمع ما درآمد."
    • "نور تازه‌ای به اتاق درآمد."
  5. ملاحظات نگارشی: برای استفاده صحیح از کلمه در متن، باید به قواعد عمومی نگارش توجه کرد، از جمله:
    • رعایت قوانین punctuation (خط فاصله، ویرگول، نقطه) در جملات
    • استفاده از تیرگی و روشنایی در نوشتار برای تشخیص بهتر معنی

این نکات می‌تواند به شما در نوشتار و درک بهتر کلمه "درآمدن" کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او همیشه با امید به آینده به دنبال راه‌هایی برای درآمدن از مشکلات زندگی‌اش بود.
  2. در کنفرانس، تعداد زیادی از دانشجویان برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه درآمدن به بازار کار حضور داشتند.
  3. با تلاش و پشتکار، بالاخره توانستند با موفقیت به هدف خود درآمده و شغل مورد نظرشان را پیدا کنند.

واژگان مرتبط: در امدن، منتج شدن، نتیجه دادن، جوانه زدن، شروع برشد کردن، وارد شدن، داخل شدن، ثبت کردن، بدست اوردن، قدم نهادن در، جوش دراوردن، در اوردن، فوران کردن، منفجر شدن، اندازه گرفتن، سنجیدن، پیمانه کردن، اندازه نشان دادن، اندازه داشتن، ثابت کردن، اثبات کردن، عیار گرفتن، نمونه گرفتن، محک زدن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری