لام تا کام
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی
لینک ثبت نام
license
98
1667
100
معنی کلمه شانه معنی واژه شانه اطلاعات بیشتر واژه
مترادف
1- دوش، كت، كتف، كول
2- مشاط، مشط
3- شيار
4- خشاب
5- كركيت
6- شان، كندو
انگلیسی
shoulder, comb, heckle, scapula, pitchfork, the shoulder
عربی
كتف، عاتق، هامش الطريق، حافة الطريق، جانب الخط الحديدي، ممر جانبي، كتف لبجبل، تقع على عاتقه، ساعد، تحمل عبء، دفع بكتفه، واجه
ترکی
omuz
فرانسوی
l'épaule
آلمانی
die schulter
اسپانیایی
el hombro
ایتالیایی
la spalla
مرتبط
کتف، هر چیزی شبیه شانه، جناح، سفت، استخوان کتف، کمربند شانه ای، استخوان سرشانه، عظم کتف، چنگال، پنجه، دو شاخه
تشریح نگارشی
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "شانه" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد و به همین دلیل در نگارش و استفاده از آن باید به موارد زیر توجه کرد:
معنا :
"شانه" به معنای بخشی از بدن که استخوانهای آن در دو طرف گردن قرار دارد و معمولاً در زبان محاورهای به آن "شانه" میگویند.
همچنین میتواند به معنای شانهکردن (برای شانهکردن مو) نیز به کار برود.
قواعد نگارشی :
کلمهنویسی : کلمه "شانه" به صورت صحیح و بدون فاصله نوشته میشود.
تکیهگذاری : در جملاتی که به شانه اشاره میشود، از نقطهگذاری مناسب استفاده شود، مانند کاما (،) و نقطه (.) بعد از جملات.
ساخت جملات : توجه به ساختار جملات و روان بودن آنها هنگام استفاده از کلمه "شانه" مهم است. مثلاً "او موهایش را با شانه مرتب کرد."
استفادههای مختلف :
"شانه" به عنوان اسم: "شانه من درد میکند."
"شانه" به عنوان فعل: "او شانههایش را به عقب کشید."
با رعایت این اصول، میتوانید به درستی از این کلمه در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کنید.
واژه
شانه
معادل ابجد
356
تعداد حروف
4
تلفظ
šāne
نقش دستوری
اسم
ترکیب
(اسم) [پهلوی: šānak]
مختصات
(نِ) (اِ.)
آواشناسی
SAne
الگوی تکیه
WS
شمارگان هجا
2
منبع
فرهنگ فارسی معین
نمایش تصویر
معنی شانه پخش صوت
فرهنگ فارسی معین معنی خانة زنبور عسل .مترادف 1- دوش، كت، كتف، كول
2- مشاط، مشط
3- شيار
4- خشاب
5- كركيت
6- شان، كندوانگلیسی shoulder, comb, heckle, scapula, pitchfork, the shoulderعربی كتف، عاتق، هامش الطريق، حافة الطريق، جانب الخط الحديدي، ممر جانبي، كتف لبجبل، تقع على عاتقه، ساعد، تحمل عبء، دفع بكتفه، واجهترکی omuzفرانسوی l'épauleآلمانی die schulterاسپانیایی el hombroایتالیایی la spallaمرتبط کتف، هر چیزی شبیه شانه، جناح، سفت، استخوان کتف، کمربند شانه ای، استخوان سرشانه، عظم کتف، چنگال، پنجه، دو شاخهتشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "شانه" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد و به همین دلیل در نگارش و استفاده از آن باید به موارد زیر توجه کرد:
معنا :
"شانه" به معنای بخشی از بدن که استخوانهای آن در دو طرف گردن قرار دارد و معمولاً در زبان محاورهای به آن "شانه" میگویند.
همچنین میتواند به معنای شانهکردن (برای شانهکردن مو) نیز به کار برود.
قواعد نگارشی :
کلمهنویسی : کلمه "شانه" به صورت صحیح و بدون فاصله نوشته میشود.
تکیهگذاری : در جملاتی که به شانه اشاره میشود، از نقطهگذاری مناسب استفاده شود، مانند کاما (،) و نقطه (.) بعد از جملات.
ساخت جملات : توجه به ساختار جملات و روان بودن آنها هنگام استفاده از کلمه "شانه" مهم است. مثلاً "او موهایش را با شانه مرتب کرد."
استفادههای مختلف :
"شانه" به عنوان اسم: "شانه من درد میکند."
"شانه" به عنوان فعل: "او شانههایش را به عقب کشید."
با رعایت این اصول، میتوانید به درستی از این کلمه در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کنید.
جعبه لام تا کام لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر
تبلیغات توضیحی
عرشیان از کجا شروع کنم ؟ تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر
تبلیغات تصویری