حکم دادن
licenseمعنی کلمه حکم دادن
معنی واژه حکم دادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | determine, doom, judge, running | ||
عربی | حدد، فصل، قرر، حسم، فصل فى، عقد العزم، حتم، أنهى، صفى، إتخذ قرارا، انتهى، رسم الحدود، تحديد | ||
مرتبط | مشخص کردن، تعیین کردن، معین کردن، تصمیم گرفتن، معلوم کردن، قضاوت کردن، داوری کردن، تشخیص دادن، محاکمه کردن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «حکم دادن» به معنای اعلام نظر، تصمیم یا دستور است. در زبان فارسی، برخی نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این عبارت وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنم:
با رعایت این نکات و قواعد، میتوان به درستی از عبارت «حکم دادن» در جملات مختلف استفاده کرد. | ||
واژه | حکم دادن | ||
معادل ابجد | 127 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | واژگان مترادف و متضاد | ||
نمایش تصویر | معنی حکم دادن | ||
پخش صوت |
1- فرماندادن، دستور دادن، امر كردن
کلمه «حکم دادن» به معنای اعلام نظر، تصمیم یا دستور است. در زبان فارسی، برخی نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این عبارت وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنم: فعل مرکب: «حکم دادن» یک فعل مرکب است که از دو بخش «حکم» و «دادن» تشکیل شده است. این نوع افعال معمولاً به معنای فعالیت یا عمل خاصی اشاره دارند. نحو و ساختار جملات: هنگام استفاده از «حکم دادن»، توجه به ساختار جملات اهمیت دارد. مثلاً میتوان گفت: «قاضی حکم داد» یا «او به مسأله حکم داد.» استفاده از مفعول: در ساختار جملات، «حکم دادن» میتواند مفعول داشته باشد: «او بهطور رسمی حکم داد که متهم بیگناه است.» فعل(return): در نگارش، میتوان با تغییرات لازم در فعل «حکم دادن»، از جمله «حکمی داد» یا «حکم جدیدی صادر کرد» استفاده کرد بهمنظور تنوع بیشتر. با رعایت این نکات و قواعد، میتوان به درستی از عبارت «حکم دادن» در جملات مختلف استفاده کرد.
2- راي صادر كردن، راي دادن
determine, doom, judge, running
حدد، فصل، قرر، حسم، فصل فى، عقد العزم، حتم، أنهى، صفى، إتخذ قرارا، انتهى، رسم الحدود، تحديد
مشخص کردن، تعیین کردن، معین کردن، تصمیم گرفتن، معلوم کردن، قضاوت کردن، داوری کردن، تشخیص دادن، محاکمه کردن