جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دیرکردن - دیرآمدن 1- دير كردن، درنگ كردن
2- دير شدن
3- وقفهافتادن، عقب افتادن delay, blench, dally, defer, lag, linger, loiter, postpone, put off, put over, retard, stick around, tarry تأخير، تأجيل، مهلة، توان، بطء، أجل، أخر، عاق، توانى، ماطل به تاخیر انداختن، به تاخیر افتادن، عقب انداختن، بتاخیر انداختن، معطل کردن، رنگ خود را باختن، برگشتن، سفید شدن، بر گرداندن، جمع شدن و عقب نشینی کردن، وقت را ببازی گذراندن، طفره زدن، تسلیم شدن، بتعویق انداختن، احترام گذاردن، عقب ماندن، لنگیدن، دم اخر را گذراندن، معطل شدن، منتظر ماندن، درنگ کردن، دیر رفتن، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، دیر پاییدن، موکول کردن، پست تر دانستن، موکول ببعد کردن، از سر باز کردن، ببعد موکول کردن، معوق گذاردن، سردواندن، بازحمت بانجام رساندن، کند ساختن، بانتظار چیزی بودن
... ادامه
466|0
مترادف:1- دير كردن، درنگ كردن
2- دير شدن
3- وقفهافتادن، عقب افتادن
delay|blench , dally , defer , lag , linger , loiter , postpone , put off , put over , retard , stick around , tarry
عربی
تأخير|تأجيل , مهلة , توان , بطء , أجل , أخر , عاق , توانى , ماطل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
در زبان فارسی، قواعد و نکات نگارشی برای عبارت "تاخیر کردن" به شرح زیر است:
نوشتار صحیح: واژه "تاخیر" به صورت "تأخیر" با حرف "ت" به کار میرود که به معنای تأخیر و عقب افتادگی است. بنابراین نوشتن "تاخیر" نادرست است و باید "تأخیر" نوشته شود.
کاربرد: "تأخیر کردن" به معنای به تأخیر انداختن یا دیر رسیدن به یک زمان یا موعد خاص است. این عبارت ممکن است در موقعیتهای مختلفی از جمله رویدادها، جلسات یا فعالیتهای روزمره به کار رود.
استفاده از فعل: معمولاً در جملات، "تأخیر کردن" به عنوان فعل به کار میرود و میتوان آن را در زمانهای مختلف صرف کرد، مثل:
من تأخیر کردم.
او در آمدن تأخیر کرد.
ما نمیخواهیم تأخیر کنیم.
نکات صرفی: این فعل را میتوان به شکل اسمی هم به کار برد، مثلاً:
تأخیر در پروازها موجب ناراحتی مسافران شد.
توجه به نوبت و زمان: در نوشتهها باید به صراحت بیان شود که تأخیر چه زمانی و به چه دلیلی اتفاق افتاده است تا مفهوم به درستی منتقل شود.
پیشنهادات و alternatives: میتوان از عبارات مشابه مانند "دیر کردن" یا "عقب افتادن" نیز استفاده کرد، اما هر کدام ممکن است در جملات خاص معانی متفاوتی داشته باشند.
به طور کلی، رعایت موارد بالا در نوشتار و گفتار میتواند به شفافیت و دقت بیشتر در بیان مفهوم درباره "تأخیر کردن" کمک کند.
فرهنگ واژههای سره
ستاره شمر زان غمى گشت سخت بپوشید بر خسرو نیك بخت
واژگان مرتبط: به تاخیر انداختن، به تاخیر افتادن، عقب انداختن، بتاخیر انداختن، معطل کردن، رنگ خود را باختن، برگشتن، سفید شدن، بر گرداندن، جمع شدن و عقب نشینی کردن، وقت را ببازی گذراندن، طفره زدن، تسلیم شدن، بتعویق انداختن، احترام گذاردن، عقب ماندن، لنگیدن، دم اخر را گذراندن، معطل شدن، منتظر ماندن، درنگ کردن، دیر رفتن، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، دیر پاییدن، موکول کردن، پست تر دانستن، موکول ببعد کردن، از سر باز کردن، ببعد موکول کردن، معوق گذاردن، سردواندن، بازحمت بانجام رساندن، کند ساختن، بانتظار چیزی بودن