تاخیر کردن
licenseمعنی کلمه تاخیر کردن
معنی واژه تاخیر کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- دير كردن، درنگ كردن 2- دير شدن 3- وقفهافتادن، عقب افتادن | ||
انگلیسی | delay, blench, dally, defer, lag, linger, loiter, postpone, put off, put over, retard, stick around, tarry | ||
عربی | تأخير، تأجيل، مهلة، توان، بطء، أجل، أخر، عاق، توانى، ماطل | ||
مرتبط | به تاخیر انداختن، به تاخیر افتادن، عقب انداختن، بتاخیر انداختن، معطل کردن، رنگ خود را باختن، برگشتن، سفید شدن، بر گرداندن، جمع شدن و عقب نشینی کردن، وقت را ببازی گذراندن، طفره زدن، تسلیم شدن، بتعویق انداختن، احترام گذاردن، عقب ماندن، لنگیدن، دم اخر را گذراندن، معطل شدن، منتظر ماندن، درنگ کردن، دیر رفتن، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، دیر پاییدن، موکول کردن، پست تر دانستن، موکول ببعد کردن، از سر باز کردن، ببعد موکول کردن، معوق گذاردن، سردواندن، بازحمت بانجام رساندن، کند ساختن، بانتظار چیزی بودن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) در زبان فارسی، قواعد و نکات نگارشی برای عبارت "تاخیر کردن" به شرح زیر است:
به طور کلی، رعایت موارد بالا در نوشتار و گفتار میتواند به شفافیت و دقت بیشتر در بیان مفهوم درباره "تأخیر کردن" کمک کند. | ||
واژه | تاخیر کردن | ||
معادل ابجد | 1485 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی تاخیر کردن | ||
پخش صوت |
دیرکردن - دیرآمدن در زبان فارسی، قواعد و نکات نگارشی برای عبارت "تاخیر کردن" به شرح زیر است: نوشتار صحیح: واژه "تاخیر" به صورت "تأخیر" با حرف "ت" به کار میرود که به معنای تأخیر و عقب افتادگی است. بنابراین نوشتن "تاخیر" نادرست است و باید "تأخیر" نوشته شود. کاربرد: "تأخیر کردن" به معنای به تأخیر انداختن یا دیر رسیدن به یک زمان یا موعد خاص است. این عبارت ممکن است در موقعیتهای مختلفی از جمله رویدادها، جلسات یا فعالیتهای روزمره به کار رود. استفاده از فعل: معمولاً در جملات، "تأخیر کردن" به عنوان فعل به کار میرود و میتوان آن را در زمانهای مختلف صرف کرد، مثل: نکات صرفی: این فعل را میتوان به شکل اسمی هم به کار برد، مثلاً: توجه به نوبت و زمان: در نوشتهها باید به صراحت بیان شود که تأخیر چه زمانی و به چه دلیلی اتفاق افتاده است تا مفهوم به درستی منتقل شود. به طور کلی، رعایت موارد بالا در نوشتار و گفتار میتواند به شفافیت و دقت بیشتر در بیان مفهوم درباره "تأخیر کردن" کمک کند.
1- دير كردن، درنگ كردن
2- دير شدن
3- وقفهافتادن، عقب افتادن
delay, blench, dally, defer, lag, linger, loiter, postpone, put off, put over, retard, stick around, tarry
تأخير، تأجيل، مهلة، توان، بطء، أجل، أخر، عاق، توانى، ماطل
به تاخیر انداختن، به تاخیر افتادن، عقب انداختن، بتاخیر انداختن، معطل کردن، رنگ خود را باختن، برگشتن، سفید شدن، بر گرداندن، جمع شدن و عقب نشینی کردن، وقت را ببازی گذراندن، طفره زدن، تسلیم شدن، بتعویق انداختن، احترام گذاردن، عقب ماندن، لنگیدن، دم اخر را گذراندن، معطل شدن، منتظر ماندن، درنگ کردن، دیر رفتن، با تنبلی حرکت کردن، پابپاورکردن، دیر پاییدن، موکول کردن، پست تر دانستن، موکول ببعد کردن، از سر باز کردن، ببعد موکول کردن، معوق گذاردن، سردواندن، بازحمت بانجام رساندن، کند ساختن، بانتظار چیزی بودن