با تجربه
license
98
1667
100
معنی کلمه با تجربه
معنی واژه با تجربه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | experienced, thoroughbred, practiced, practised | ||
عربی | متمرس، خبير، محنك، ذو تجربة، معانى بالتجربة، يختبر | ||
مرتبط | ورزیده، اموخته، اصیل، کاردیده، خوش جنس | ||
واژه | با تجربه | ||
معادل ابجد | 613 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی با تجربه | ||
پخش صوت |
آزموده - کار آزموده
experienced, thoroughbred, practiced, practised
متمرس، خبير، محنك، ذو تجربة، معانى بالتجربة، يختبر
ورزیده، اموخته، اصیل، کاردیده، خوش جنس