ثابت
licenseمعنی کلمه ثابت
معنی واژه ثابت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- استوار، برقرار، پابرجا، پادار، پايدار، قائم، قرص، محكم، مستقر، مقاوم 2- باقي، دايم، لايتغير 3- قطعي، محرز، محقق، مدلل، مسلم، يقين 4- واثق 5- جايگزين 6- بيحركت، جايگير | ||
متضاد | متحرك | ||
انگلیسی | fixed,constant,stable,steady,permanent,firm,invariant,invariable,immovable,immobile,staid,true,irremovable,lasting,equable,loyal,resolute,indelible,fiducial,changeless,pat,thetical,hard and fast,inalterable,incommutable,thetic | ||
عربی | ثابت، محدد، مثبت، محدود، راسخ، غير متطاير، متبلور، نهائي الشكل، متكرر في التاريخ، مركز، مرمم، مُثَبَّت | ||
ترکی | sabit | ||
فرانسوی | fixé | ||
آلمانی | fest | ||
اسپانیایی | fijado | ||
ایتالیایی | fisso | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ثابت" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است و به همین دلیل در نگارش و استفاده از آن، قواعد خاصی وجود دارد. در زیر به برخی از نکات مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
در مجموع، "ثابت" یک کلمه چندمنظوره است که در موقعیتهای مختلف کاربرد دارد و شناخت صحیح معانی و قواعد آن میتواند به نگارش صحیحتر کمک کند. | ||
واژه | ثابت | ||
معادل ابجد | 903 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | sābet | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (بِ) [ ع . ] (اِ فا.) | ||
آواشناسی | sAbet | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی ثابت | ||
پخش صوت |
استوار - سخت - پایدار - پایا - ایستا - بادوام - پابرجا کلمه "ثابت" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است و به همین دلیل در نگارش و استفاده از آن، قواعد خاصی وجود دارد. در زیر به برخی از نکات مرتبط با این کلمه اشاره میشود: مفهوم و معانی: استفاده در جملات: نکات نگارشی: در مجموع، "ثابت" یک کلمه چندمنظوره است که در موقعیتهای مختلف کاربرد دارد و شناخت صحیح معانی و قواعد آن میتواند به نگارش صحیحتر کمک کند.
1- استوار، برقرار، پابرجا، پادار، پايدار، قائم، قرص، محكم، مستقر، مقاوم
2- باقي، دايم، لايتغير
3- قطعي، محرز، محقق، مدلل، مسلم، يقين
4- واثق
5- جايگزين
6- بيحركت، جايگير
متحرك
fixed,constant,stable,steady,permanent,firm,invariant,invariable,immovable,immobile,staid,true,irremovable,lasting,equable,loyal,resolute,indelible,fiducial,changeless,pat,thetical,hard and fast,inalterable,incommutable,thetic
ثابت، محدد، مثبت، محدود، راسخ، غير متطاير، متبلور، نهائي الشكل، متكرر في التاريخ، مركز، مرمم، مُثَبَّت
sabit
fixé
fest
fijado
fisso