خدمت کار
license
98
1667
100
معنی کلمه خدمت کار
معنی واژه خدمت کار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | maid, servant, server, chambermaid, maidservant, batman, handmaid, factotum, fag, servitor, varlet, butler | ||
عربی | خادمة، فتاة، آنسة، البكر، وصيفة، عاملة نظافة | ||
مرتبط | خدمتکار، دوشیزه یا زن جوان، دختر، مستخدمه، خادمه، پیشخدمت مونی، بنده، خادم، نوکر، مستخدم، پیشخدمت، خدمتگذار، کمک کننده، بازیکنی که توپ را میزند، کلفت، گماشته، یک من یا 3 کیلو، پیشخدمت زن، ادم همه کاره، خرحمالی، حمال مفت، سیگار، سیگارت، زیر دست، تابع، ملازم، ادم پست و رذل | ||
واژه | خدمت کار | ||
معادل ابجد | 1265 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی خدمت کار | ||
پخش صوت |
پیشکار - پاکار - نوکر - زاور - پیشیار - دستیار - کارگر
maid, servant, server, chambermaid, maidservant, batman, handmaid, factotum, fag, servitor, varlet, butler
خادمة، فتاة، آنسة، البكر، وصيفة، عاملة نظافة
خدمتکار، دوشیزه یا زن جوان، دختر، مستخدمه، خادمه، پیشخدمت مونی، بنده، خادم، نوکر، مستخدم، پیشخدمت، خدمتگذار، کمک کننده، بازیکنی که توپ را میزند، کلفت، گماشته، یک من یا 3 کیلو، پیشخدمت زن، ادم همه کاره، خرحمالی، حمال مفت، سیگار، سیگارت، زیر دست، تابع، ملازم، ادم پست و رذل