جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پی - دنبال - پس - پشت 1- پس، پشت سر، پشت، خلف
2- پي، پيرو، دنباله، دنبال
3- وارو
4- ورا
5- عقبه، فرزند، نسل پيش back, behind, after, rear, rear part, heel دعم، ظهر، بطن، تداول الأيدي، مؤخرا، وراء، خلف، إلى الوراء، رجع، سابق، سند، قفا، مسند، ماض، موقع الظهير من الملعب، جسم الإنسان كله، القدرة على حمل الأعباء، متأخر، خلفي الإتجاه، قديم geri dos zurück atrás indietro به عقب، از عقب، در عقب، دور از، بعد از، عقب تراز، پس از، بتقلید، بیادبود، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان، جبران، پاشنه، پاشنه جوراب، پشت سم، پاهای عقب، ته
دعم|ظهر , بطن , تداول الأيدي , مؤخرا , وراء , خلف , إلى الوراء , رجع , سابق , سند , قفا , مسند , ماض , موقع الظهير من الملعب , جسم الإنسان كله , القدرة على حمل الأعباء , متأخر , خلفي الإتجاه , قديم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "عقب" در زبان فارسی به معنای "پشت"، "پائین" یا "سمت پشت" استفاده میشود و میتواند به عنوان اسم یا قید به کار رود. در استفاده از این کلمه چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد:
نقطهگذاری: کلمه "عقب" مانند سایر کلمات فارسی، در جملههای نوشته شده باید به درستی نوشته و نقطهگذاری شود. به عنوان مثال: "او به عقب رفت."
استفاده از پیشوندها و پسوندها: این کلمه میتواند با پیشوندها و پسوندهای مختلف ترکیب شود. به عنوان مثال:
عقبنشینی (اسم)
عقبافتاده (صفت)
هماهنگی با فعل: هنگام استفاده از "عقب" در جملات، باید از فعلهایی استفاده کرد که با مفهوم این کلمه سازگار باشند. به عنوان مثال: "او عقب رفت." یا "نمیخواهم به عقب برگردم."
استفاده در اصطلاحات: کلمه "عقب" در ترکیبات و اصطلاحات مختلف نیز کاربرد دارد. مثلاً "عقبنشینی" یا "عقبافتاده" که هر یک به معنای خاصی اشاره دارد.
توجه به بار معنایی: استفاده از "عقب" ممکن است بار معنایی خاصی داشته باشد. به طور مثال، در برخی متون ممکن است به معنای پسرفت یا عدم پیشرفت باشد که باید در این مورد دقت کرد.
با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه "عقب" به شکل صحیح و مناسب در متون نگارش استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
وقتی در مسابقه دو بودم، به دلیل افتادنم، عقب افتادم و نتوانستم به خط پایان برسم.
او همیشه در یادگیری زبان انگلیسی نسبت به دیگران عقب است، اما به تلاش خود ادامه میدهد.
ماشینهای عقبنشین در ترافیک معمولاً باعث ایجاد سردرگمی میان رانندگان میشوند.
واژگان مرتبط: به عقب، از عقب، در عقب، دور از، بعد از، عقب تراز، پس از، بتقلید، بیادبود، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان، جبران، پاشنه، پاشنه جوراب، پشت سم، پاهای عقب، ته
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر