عقب مانده
license
98
1667
100
معنی کلمه عقب مانده
معنی واژه عقب مانده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | lagging, lagged, laggard, benighted, straggling, behindhand, lack | ||
عربی | المتخلف، عازل، حافظ الحرارة، غطاء أسطواني، متخلف، تأخر | ||
مرتبط | کند، اهسته، عقب افتاده، گرفتار تاریکی جهل، شب زده، تاریک، بی خبر از رسوم، مادون، کهنه، دغل | ||
واژه | عقب مانده | ||
معادل ابجد | 272 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
مختصات | ( ~ . دِ) [ ع - فا. ] (ص مف .) | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی عقب مانده | ||
پخش صوت |
واپس مانده
lagging, lagged, laggard, benighted, straggling, behindhand, lack
المتخلف، عازل، حافظ الحرارة، غطاء أسطواني، متخلف، تأخر
کند، اهسته، عقب افتاده، گرفتار تاریکی جهل، شب زده، تاریک، بی خبر از رسوم، مادون، کهنه، دغل