جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

الإمام الصادق علیه السلام

0
0
706

إنَّ مُحَمَّدَ بنَ المُنكَدِرِ كانَ يَقولُ: ما كُنتُ أری أنَّ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلاميَدَعُ خَلَفًا أفضَلَ مِنهُ حَتّی رَأَيتُ ابنَهُ مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍّ عليهماالسلام، فَأَرَدتُ أن أعِظَهُ فَوَعَظَني، فَقالَ لَهُ أصحابُهُ: بِأَيِّ شَيءٍ وَعَظَكَ ؟ قالَ: خَرَجتُ إلی بَعضِ نَواحِي المَدينَةِ في ساعَةٍ حارَّةٍ، فَلَقِيَني أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ ابنُ عَلِيٍّ ـ وكانَ رَجُلاً بادِنًا ثَقيلاً ـ وهُوَ مُتَّكِئٌ عَلی غُلامَينِ أسوَدَينِ أو مَولَيَينِ، فَقُلتُ في نَفسي: سُبحانَ اللّه ِ ! شَيخٌ مِن أشياخِ قُرَيشٍ في هذِهِ السّاعَةِ عَلی هذِهِ الحالِ في طَلَبِ الدُّنيا ! أما لَأَعِظَنَّهُ، فَدَنَوتُ مِنهُ فَسَلَّمتُ عَلَيهِ، فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلامَ بِنَهرٍ وهُوَ يَتَصابُّ عَرَقًا، فَقُلتُ: أصلَحَكَ اللّه ُ، شَيخٌ مِن أشياخِ قُرَيشٍ في هذِهِ السّاعَةِ عَلی هذِهِ الحالِ في طَلَبِ الدُّنيا ! أرَأَيتَ لَو جاءَ أجَلُكَ وأنتَ عَلی هذِهِ الحالِ ماكُنتَ تَصنَعُ ؟ فَقالَ: لَو جاءَنِي المَوتُ وأنَا عَلی هذِهِ الحالِ، جاءَني وأنَا في (طاعَةٍ مِن) طاعَةِ اللّه ِ، أكُفُّ بِها نَفسي وعِيالي عَنكَ وعَنِ النّاسِ، وإنَّما كُنتُ أخافُ أن لَو جاءَنِي المَوتُ وأنَا عَلی مَعصِيَةٍ مِن مَعاصِي اللّه ِ، فَقُلتُ: صَدَقتَ يَرحَمُكَ اللّه ُ، أرَدتُ أن أعِظَكَ فَوَعَظتَني.

امام صادق علیه السلام:محمّدبن منكدر می گفت: من گمان نمی كردم علی بن الحسین علیه السلامجانشینی برتر از خود بنهد تا آن كه پسرش محمّد بن علی علیه السلامرا دیدم و خواستم بدو پند دهم، ولی او مرا پند داد. دوستانش به منكدر گفتند: امام علیه السلامبه چه چیزی تو را پند داد؟ گفت: در ساعات گرم روز به یكی از مناطق مدینه رفتم، ابو جعفر محمّد بن علی ـ كه مردی جسیم و سنگین بود ـ مرا دید، او به دو غلام سیاه یا دو برده، تكیه كرده بود. با خود گفتم: سبحان اللّه، بزرگی از بزرگان قریش در این ساعت، در طلب دنیاست! خوب است او را اندرز دهم. به او نزدیك شدم و سلام كردم. او در حالی كه عرق می ریخت به تندی، جواب سلام مرا داد. گفتم: خدا حالت را نیكو گردانَد، بزرگی از بزرگان قریش در این ساعت در طلب دنیاست! هیچ می دانی اگر در این وضع مرگ تو فرا رسد چه می كنی؟ فرمود: اگر در این وضع، مرگ من فرا رسد در حالی فرا رسیده است كه من در حال فرمانبری از خدا هستم و با این فرمانبری و اطاعت، خود و خانواده ام را از نیاز به تو و مردم باز می دارم، من از این می هراسم كه اگر مرگ من در حال معصیت خدا رسد، چه كنم. عرض كردم: خدا بر تو رحمت آورَد، راست می گویی، من خواستم به تو پند دهم لیكن تو به من پند دادی.

منبع: النَّهْر: الزَّجْر، یقال: نَهَره وانْتَهَره. (المصباح المنیر: 628). / الكافی: 5 / 73 / 1، التهذیب: 6 / 325 / 894 ، الإرشاد: 2 / 161 كلّها عن عبدالرحمن بن الحجّاج.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری