جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

مناقب ابن شهرآشوب

0
0
492

رُوِيَ أ نَّهُ استَسقى عُبّادُ البَصرَةِ ـ مِثلُ أيّوبَ السِّجِستانِيِّ، وصالِحٍ المَزيّ، وعُتبَةَ العلامِ، وحَبيبٍ القادِسِيِّ، ومالِكِ بنِ دينارٍ، وأبي صالِحٍ الأَعمى، وجَعفَرِ بنِ سُلَيمانَ، وثابِتٍ البَنانِيِّ، ورابِعَةَ، وسُعدانَةَ ـ وَانصَرَفوا خائِبينَ، فَإِذا هُم بِفَتىً قَد أقبَلَ وقَد أكرَبَتهُ أحزانُهُ وأقلَقَتهُ أشجانُهُ، فَطافَ بِالكَعبَةِ أشواطا، ثُمَّ أقبَلَ عَلَينا وسَمّانا واحِدا واحِدا، فَقُلنا: لَبَّيكَ يا شابُّ. فَقالَ: أما فيكُم أحَدٌ يُجيبُهُ الرَّحمنُ ؟! فَقُلنا: يا فَتى، عَلَينَا الدُّعاءُ وعَلَيهِ الإِجابَةُ. قالَ: اُبعُدوا عَنِ الكَعبَةِ؛فَلَو كانَ فيكُم‏أحَدٌ يُجيبُهُ الرَّحمنُ لَأَجابَهُ. ثُمَّ أتَى الكَعبَةَ فَخَرَّ ساجِدا، فَسَمِعتُهُ يَقولُ في سُجودِهِ: «سَيِّدي، بِحُبِّكَ لي إلاّ أسقَيتَهُمُ الغَيثَ»، فَمَا استَتَمَّ الكَلامَ حَتّى أتاهُمُ الغَيثُ كَأَفواهِ القِرَبِ. ثُمَّ وَلّى عَنّا قائِلاً: مَن عَرَفَ الرَّبَّ فَلَم تُغنِهِمَعرِفَةُ الرَّبِّ فَهذا شَقِي ما ضَرَّ فِيالطّاعَةِ مانالَهُفي طاعَةِ اللّه‏ِ وماذا لَقِي ما يَصنَعُ‏العَبدُ بِعِزِّ الغِنىوَالعِزُّ كُلُ‏العِزِّ لِلمُتَّقي فَسُئِلَ عَنهُ، فَقالوا: هذا زَينُ العابِدينَ عليه السلام.

منقول است كه عابدان بصره، مانند ایّوب سجستانی، صالح مَزیّ، عُتبَه علام، حبیب قادسی، مالك بن دینار، ابوصالح اعمی، جعفر بن سلیمان، ثابت بنانی، رابعه و سُعدانه، از خداوند به دعا خواستار باران شدند؛ امّا نومید بازگشتند. ناگاه جوانی ـ كه اندوه‏هایش او را غمگین ساخته بود ـ پیش آمد و چند دور پیرامون كعبه طواف كرد. سپس به سوی ما آمد و نام یكایك ما را گفت. گفتیم: «ای جوان، لبّیك!». گفت: «آیا در میان شما كسی نیست كه خدای رحمان دوستش داشته باشد ؟». گفتیم: «ای جوان ! از ما دعاست و از او اجابت». گفت: «از كعبه دور شوید كه‏اگر در میان شما كسی شایسته اجابت خدای مهربان بود تاكنون اجابتش كرده بود». سپس به كعبه نزدیك شد و به سجده افتاد. پس از آن، شنیدم كه در سجده‏اش می‏گوید: «سرورم ! تو را به محبّتی كه نسبت به من‏داری، سوگند می‏دهم كه بر آنان باران ببارانی». هنوز سخنش تمام نشده‏بود كه باران، چون دهانه گشوده مشك‏ها بر ایشان فرو ریخت. سپس‏در حالی‏كه این اشعار را می‏خواند از پیش‏ما رفت: «هركه پروردگار را بشناسد و بی نیازش نكند / شناخت پروردگارش [از دیگران ]، او شوربخت است. عارف در فرمانبری، از آنچه بدو رسد زیان نمی‏كند / در طاعت خدا و رنجی كه در این راه می‏بیند بنده را با عزّت توانگر چه كار / در حالی كه همه عزّت، از آنِ پرهیزگار است ؟». درباره‏نام‏آن جوان پرسیدند، گفتند: «این،زین‏العابدین است».

منبع: المناقب لابن شهر آشوب: 4 / 140، الاحتجاج: 2 / 149 / 186، بحار الأنوار: 46 / 50.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری