چگونه بین عشق قدیمی و عشق جدید تصمیم بگیریم؟

من یه پسر ۲۹ سالمه ۳سال پیش به مدت ۱سالو خورده ای با دختر خانمی بودم رفتم خواستگاریشون اما خونوادشون قبول نکردن بدون هیچگونه دلیلی دختر خانومم گفتن منو فراموش کن.

منم چن ماه بعداین ماجرا با یه خانوم دیگ آشنا شدم اولش علاقه ای نبود اما بعداز مدتی علاقه دوطرفه پیش اومد واقعن فهمیدم آرامش ینی چی.

اما سرکله دختر قبلی پیدا شدو همه چیو ریخت بهم هرچی بهش میگفتم این دخترو دوست دارم گوش نمیکرد کارو کشوند به خونواده ها یکارایی کرد که من مجبور شدم دوباره برم خواستگاریشون و عقدشون کنم ولی خداشاهده همش از رو اجبار و دلسوزی بود

اما هر روزی که از عقدمون میگذره من ناآروم تر میشم بیشتر دلم برای کسی که دوسش دارم تنگ میشه

هرچی به این خانوم که الان زنمه میگم گوش نمیده فقط خواسته خودش مهمه. شما بگید من باید چیکار کنم؟؟ دارم دیوونه میشم دیگ الان ۷ماهه از عقدمون میگذره

حتما اول باید فرق عشق حقیقی و عشق سمی را بدانید.

راه تشخیص عشق سمی از عشق حقیقی و عشق واقعی چیست؟ چرا عاشق شویم؟ آنچه باید در مورد عشق بدانید. تکنیک های مهم پیش از ازدواج و یافتن نیمه گمشده خود در روانکاوی و روانشناسی آموزش داده می شود.

تاکنون برای شما اتفاق افتاده که به دنبال همسری مسئولیت پذیر و جا افتاده باشید و بعد با همسری غیر مسئولیت پذیر و غیر قابل اعتماد روبرو شوید؟ آیا شده است که به دنبال رابطه ای طولانی مدت با فردی باشید که متعهد و پایبند باشد، اما عاشق کسی شوید که هیچ گونه تعهدی ندارد و رابطه شما با او یک رابطه کوتاه مدت و دوستی ناپایدار باشد؟

تاکنون شده که قسم بخورید که درگیر رابطه های سرد، یک طرفه و بی احساس نمی شوید و بعد از گذشت چند ماه خود را در رابطه اینگونه پیدا کنید؟ تاکنون با خود فکر کرده اید که چرا و چگونه چنین انتخاب هایی دارید؟
این مطلب بر گرفته از تشخیص عشق واقعی است.

الان یک سال از این سوال شما گذشته و نمیدونم چیکار کردی اما خیلی با این چیزی که نوشتی دلم گرفت. اون خانمی که خودش به شما گفته فراموشش کنید حق نداشته برگرده سمت شما و طلب داشته باشه و در مقابل شما باید بدون اهمیت به ایشون کار خودتون رو میکردید. اینکه گفتید مناون دختر رو دوست دارم و ایشون هنوز روی حرفش مصمم بود واقعا عجیبه. مسئله ی دیگه ای که هست اینه که شما نسبت به کسی که دوستتون داره و شما هم دوستش دارید مسئولید پس نباید بذارید دلش بشکنه و ضربه ببینه. بهترین کار از نظر من که از بیرون و با توجه به توصیفات شما این مسئله رو میبینم اینه که شما کسی که الان عقدشون کردید رو فراموش کنید چون هم خودشون خواستن و اینکه گفتید (هر روزی که از عقدمون میگذره من ناآروم تر میشم) یعنی مایل به این کار نیستید و نبودید ولی انجامش میدید و میگید از روی دلسوزی و اجبار انجام شده میتونه دلیلی بر وجود طلسم و جادو باشه(که البته نمیدونم اعتقاد دارید یا نه ولی من خودم به چشم این نشانه ها رو دیدم) اگر الان زندگیتون رو جمع نکنید و خودتونو نجات ندید ممکنه بعد از اون و بعد از زمان زیادی با وجود بچه پی به اشتباهتون ببرید و اون کسی که دوستتون داره هم دیگه شما رو فراموش کرده باشه و زمانی باشه که کار از کار گذشته و دیر شده باشه پس وقتی کس دیگه ای هست که به قول معروف دلش با شماست و شما هم دلتون با اونه کاری رو بکنید که دلتون میگه زندگی از روی اجبار بعدا ممکنه تنفر و پشیمونی بیاره.

دلسوزی یعنی چی اصلا نمیفهمم تا دیر نشده تکلیفتو با خودتو اون دختر معلوم کن الان نکنی بعدا تو زندگی مجبور میشی ولی حسابی کار مسخره ای کردی ب نظرم شما ک هنوز تکلیفت باخودتم معلوم نیست نباید کلا ازدواج کنی یعنی چی مجبورت کرد اصلا حرفاتون منطقی نیست

لطفا به فایل صوتی زیر گوش کنید، امیدوارم که بتونه باعث راهنماییتون بشه.

به عنوان یه پیشنهاد و تجربه، ما اول باید در مورد عشق، اطلاعات بیشتری کسب کنیم چون از هر کس که خوشمون میاد سریع میگیم عاشقش شدیم. پیشنهاد می کنم مقاله تفاوت عشق و دوست داشتن رو بخونید.