اگر منظور شما، حدوث معنا در افعال یا مصدر های مجرد و مزید است، در پاسخ باید گفت:
افعال یا مصدرهای مزید، افعال و مصادری هستند که به یکی از هشت باب ثلاثی مزید رفته باشند.
هشت باب ، شامل: اِفعال، مُفاعَلَه، تَفعیل، تَفَعُّل، تَفَاعُل، اِستِفعال، اِنفِعال، اِفتِعال.
اما اگر فعل یا مصدری به یکی باب های مذکور نرفت، فعل یا مصدر مجرد به شمار می آید.
مثال) أَکرَمَ (مزید است. چون بر وزن أفعَلَ می باشد و این وزن، فعل ماضی باب افعال است.)
مثال) کَرُمَ (مجرد است. چون به بابی نرفته است.)
حال آن که معانی افعال مجرد و مزید نیز باهم متفاوت هستند. بدین شرح که:
اگر فعلی به باب نرود، و مجرد باشد، فقط یک معنا دارد. (به عبارتی، یک معنا بر آن حادث می شود.)
مثال) خَرَجَ : خارج شد. / غَفَرَ: آمرزید.
اما اگر همین فعل به بابی رود و مزید شود، معنای آن هم مطابق با باب خود تغییر می کند.
مثال) آخرَجَ : خارج کرد. (به باب افعال رفته و به صورت متعدی معنا شده است.)
اِستَغفَرَ: طلب آمرزش کرد. (به باب استفعال رفته و به صورت درخواست و طلب معنا شده است.)
*سوال. معانی تمام باب های متعدی چگونه است؟
استفعال: درخواست کردن
افعال، تَفعیل: متعدی کردن
مُفاعله، تَفاعل: مشارکت
انفعال، افتعال، تفعّل: مطاوعه و اثرپذیری
مثال) جَالَس: هم نشینی کرد. (به باب مفاعله رفته و به شکل مشلرکت و باهم ترجمه شده است.)
مثال) فَتَحَ عَلیٌّ البابَ فَاِنفَتَحَ: علی در را باز کرد، پس باز شد. ( در این جا انفتح به باب انفعال رفته و به شکل مطاوعه ترجمه شده است. یعنی از فعل فتح اثر پذیرفته است.)
* سوال) مصدر یعنی چه؟ انواع مصدر در زبان عربی کدام است؟
مصدر کلمه ای است که معنای فعل می دهد اما قید زمان یا همان شناسه ندارد.
مثال) ذَهاب (رفتن) ، رُجُوع (بازگشتن)، خُروج (خارج شدن).
مصدر در عربی انواعی دارد که عبارتند از:
1. مصدر فعل ثلاثی مجرد:
این مصادر، قاعده یا وزن خاصی ندارند و آنها را از طریق معنا تشخیص می دهیم. و لیست آنها فقط در کتب فرهنگ لغت قابل شهود است.
مثال) جُلُوس (نشستن). سُهُولَه (آسانی).
2.مصدر فعل ثلاثی مزید:
همین مصدر، باب های ثلاثی مزید هستند. شامل: افعال، تفعیل، مفاعله، تفعّل، تفاعل، استفعال، انفعال، افتعال. یعنی هر کلمه ای که به یکی از این وزن ها برود، مصدر ثلاثی مزید به شمار می رود.
مثال) مُجَالَسَه (بر وزن مَفاعله) : نشستن. / استغفار (بر وزن استفعال) : آمرزش خواستن.
3. مصدر میمی:
مصدری است که اول آن «مَ» می گیرد.
مثال) المَغفِرَه: آمرزیدن. / المَذهب: روش و آیین.
4. مصدر صناعیّ:
مصدری است که آخر آن «یّه» می گیرد.
مثال) اِنسانیّه : انسان بودن.
5. مصدر مرّه:
مصدری است که بر وزن «فَعلَه» می آید و بر تعداد دلالت دارد.
مثال) دَفعَه: یک بار. / لَحظه: یک لحظه.
6. مصدر نوع:
مصدری است که بر وزن «فِعلَه» می آید و بر کیفیت و حالت دلالت دارد.
مثال) فِرحَه: طرز شادی.
سوال)مصدر اسمی است که بر حدث دلالت کند و حدث معنایی است که بر غیر خود قائم باشد. مگه مصدر خودش معنای مشخصی نداره؟ پس قائم بودن بر غیر خود یعنی چی؟!
به عنوان مقدمه، ابتدا در تعریف ساده ی جمله ی بالا از مصدر می توان چنین گفت: «مصدر مثل فعل بر وقوع کاری دلالت دارد. اما بدون قید زمان. »
مثال) «ذهاب: رفتن»، یک مصدر است. و دلالت بر رفتن دارد. ولی زمان در آن بیان نشده است.
در واقع، مصدر، شبه فعل است. یعنی مثل فعل، می تواند وفق لازم یا متعدی بودنش، فاعل، یا فاعل و مفعول بگیرد. و از این جهت است که در تعریف مصدر گفته می شود: مصدر بر غیر خود قائم است. یعنی معنایش با چیزهای دیگری از جمله فاعل و مفعول کامل می شود.
مثال) یُعجِبُنی اِجتِهَادُ سَعیدٍ: در این جمله، سعید: مضاف الیه و مجرور لفظا و فاعل و مرفوع محلا ، برای مصدر (شبه فعل) اجتهاد است.
مثال) سَاءَنِی عِصیَانُکَ اَباکَ: در این جمله، ک در عصیانک، مضاف الیه و مجرور محلا و در معنا فاعل و مرفوع محلا برای مصدر (شبه فعل) عصیان است. و کلمه ی ابا نیز برای عصیان، مفعول به و منصوب است.
توجه) شرط عمل کردن مصدر، آن است که بتوان آن را به جای خود فعل، همراه با حرف مصدری «ان» یا «ما» مصدری آورد.
مثال) سُرَّنی فَهمُکَ الدرسَ = سُرَّنی اَن تَفهَمَ الدرسَ.
مثال) یُعجِبُنِی قَولُکَ الحَقُّ = یُعجِبُنِی ما تَقُول الحَقَّ.