جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام
×

دلیل درخواست بستن پست

کلیه پست هایی که جنبه تبلیغاتی داشته، محتوای اسپم و بی مفهوم در این دسته قرار میگیرند. همچنین پست هایی که به منظور گرفتن بک لینک درج می شوند شامل این مورد هستند.
حاوی مفاهیم غیر اخلاقی، سیاسی و یا توهین آمیز. کلیه پست هایی که از نظر محتوایی نیاز به بررسی و یا حذف شدن دارند در این دسته قرار می گیرند.
محتوایی با عدم جزئیات کافی و مورد نیاز. کلیه پست هایی که منظور نویسنده به وضوح مشخص نیست و نیازمند توضیحات و جزئیات بیشتر می باشند در این دسته قرار می گیرند.
محتوایی بی ربط با موضوعیت سرفصل کلی. کلیه پست هایی که از منظر مفهوم و مضمون ارتباطی با عنوان اصلی سوال ندارند در این دسته قرار می گیرند.
محتوایی دلخواه و بر پایه سلیقه. کلیه پست هایی که یک پاسخ مشخص ندارند و متوانند چندین پاسخ متفاوت و صحیح داشته باشند که کاملا مبتنی بر نظر شخصی افراد هستند در این دسته قرار می گیرند.
محتوایی در حوزه خیلی وسیع. کلیه پست هایی که از نظر محتوایی در یک حوزه ی وسیعی قرار دارند و مشخصا به یک موضوع خاصی اشاره ندارند که پاسخدهی به آن ها مستلزم تشریح مفاهیمی کلی می باشند در این دسته قرار می گیرند.
قبلا در لام تا کام مطرح شده. پست هایی که دقیقا با همین محتوا و مضمون قبلا در وب سایت لام تا کام درج شده اند، با ذکر آدرس منبع تکراری با پست حال حاضر شامل این دسته هستند. تکراری است با:
به سایر دلایل، نیازمند به بررسی توسط مدیر. به هر دلیل غیری که پست را نیازمند بررسی توسط مدیر کرده، با ذکر دلیل، در این دسته قرار میگیرد.
ارسال رای بستن

عمل کردن یا عمل نکردن به قوانین جامعه از نظر شرعی چه حکمی دارد؟


4
0
1742

عمل کردن یا نکردن به قوانینی که حاکمان جامعه آن را وضع کرده اند، از لحاظ شرعی چه حکمی دارد؟

مثلا آیا رد شدن از چراغ قرمز گناه است؟

اگر گناه است، آیا صرفا به دلیل قانون شکنی است، یا به دلیل آسیب رسانی به خود و دیگران است؟

یعنی اگر عمل نکردن به قانونی، موجب تضرر خود یا دیگران نشود، شکستن آن قانون بلامانع است؟

نظر فقها و مراجع تقلید در این رابطه چیست؟

دینی دین
سوال شده در فاطمه شفی زاده <m>★</m>
12.3k امتیاز

1
سلام.وقت بخیر ببینید حکم و فتوای مراجع درباره عمل کردن به قوانین متفاوت است مثلا درباره هر قانونی هر کدام فتوای متفاوتی دارند برای جواب به این سوال جامع لااقل مرجع را مشخص کنید که کدوم مرجع تقلید را مقلد هستید تا جوابی در خور بدهیم.( در مورد این سوال بین مراجع اختلاف نظر است). جواب به این سوال در قالب اینکه نظر هر مرجع را تک تک بررسی کنیم. در چار چوب اینجا امکان پذیر نیست. ــ هادی کوزه کنانی در 6 سال قبل

سلام. نظر مقام معظم رهبری را در این رابطه می خواستم. تشکر از حسن عنایت شما. ــ فاطمه شفی زاده در 6 سال قبل

بله اما لازم به ذکر است که بیشتر مراجع تقلید معتقدند که رعایت نکردن قوانین جمهوری اسلامی را جایز نمیدانند ولی برخی نیز بر این نظر دارند که با شرایط و قوانین مختلف حکم شرعی ان نیز فرق دارد. ــ هادی کوزه کنانی در 6 سال قبل

500 کاراکتر باقی مانده

1 جواب

1
  • «در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصاً قانونی که قانون اسلام است، این کشور را نمی توانیم اسلامی حساب کنیم. کسانی که با قانون مخالفت می کنند، این ها با اسلام مخالفت می کنند ...

از صدر عالم تا کنون تمام انبیا برای برقراری قانون آمده اند و اسلام برای برقراری قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفای اسلام، تمام برای قانون خاضع بوده اند و تسلیم قانون بوده اند. ما هم باید تبعیت از پیغمبر اسلام بکنیم و از ائمه خدا بکنیم و به قانون هم عمل کنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون.» امام خمینی(ره)_صحیفه امام، ج 14، ص 414-413

از نظر رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) رعایت نکردن و یا امنتاع از عمل به قوانین کشور جایز نمیباشد. اما بستر مناسبی است که در این باره توضیحات مختصری داده شود.

  • حکم حکومتي در دو معنای مختلف به کار رفته است:

گاه مقصود از احکام حکومتی، احکام و قوانینی است که از شارع صادر شده و در قرآن، سنت و سیره عملی معصومین علیهم السلام یافت می شود و مربوط به اداره جامعه و شؤون حکومت است و وظیفه فقیه در مورد این دسته از احکام، کشف و استنباط و سپس اجرای آنهاست.گاه مقصود از این عبارت، اختیارات حضرت رسول صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام و فقها، در امر حکومت و دستورها و مقرراتی است که به عنوان حاکم و در مقام اجرای احکام شرع و اداره جامعه وضع و صادر کرده اند.

آنچه ما در این نوشته به آن خواهیم پرداخت، همین برداشت دوم از حکم حکومتي است که می توان آن را به شکل زیر معرفی نمود:

«حکم حکومتي، عبارت است از دستورات، مقررات و قوانینی که حاکم جامعه اسلامی بر اساس مصلحت، در حوزه مسائل اجتماعی به منظور اجرای احکام شرع یا اداره جامعه به طور مستقیم یا غیر مستقیم صادر یا وضع می کند.»

  • بنابراین، ویژگیها و اوصاف حکم حکومتي را می توان به شرح زیر دانست:

حکم حکومتي یا در راستای اجرای احکام شرع است یا در مقام اداره کشور.حکم حکومتي ممکن است جنبه قانونگذاری داشته باشد و ممکن است جنبه اجرایی باشد.حکم حکومتي ممکن است دستور جزئی و ناظر به شخص یا موردی خاص و یا قانون و قاعده ای کلی باشد.حکم حکومتي ممکن است مستقیما توسط خود حاکم، یا به طور غیر مستقیم به وسیله شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی دیگر صادر شود.حکم حکومتي ممکن است به منظور تنظیم امور مختلف داخلی کشور یا برای تنظیم روابط خارجی و بین المللی صادر شود.احکام حکومتی ممکن است وضعی یا تکلیفی باشد.احکام حکومتی شامل هر دو قسم احکام امضایی و تأسیسی می شود.حکم حکومتي باید با توجه به مصلحت جامعه اسلامی صادر شود.حکم حکومتي، حکمی مولوی است.حکم حکومتي فقیه باید در حوزه مسائل اجتماعی و عمومی باشد.موضوع احکام حکومتی، احکام شرعی اولی یا ثانوی نیست؛ چرا که امر به انجام احکام اولی یا ثانوی، امر ارشادی است نه مولوی. تنها در صورتی اوامر فقیه، مولوی است که حکم وی در حوزه مسائل اداره جامعه و حکومت باشد، مانند حکم به تحریم خرید و فروش تنباکو از سوی میرزای شیرازی.

  • ادله اعتبار احکام حکومتی

قرآن کریم

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَْمْرِ مِنْکُمْ»

تردیدی وجود ندارد که از آیه یاد شده می توان برای اثبات اعتبار احکام حکومتی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام استدلال کرد. در واقع، متعلق اطاعت از پیامبر و ائمه، احکام حکومتی ایشان است.

به عبارت دیگر، می توان گفت متعلق اطاعت در «اطیعو الله»، احکام الهی است که از ناحیه خداوند تشریع شده و امر به اطاعت در این بخش از آیه، امر ارشادی است نه مولوی، اما متعلق اطاعت در «اطیعوالرسول و اولی الامر منکم» اوامری است که از آن حضرات در امور اجتماعی و سیاسی و قضایی صادر می شود و امر در اینجا مولوی است نه ارشادی. برخی از مفسرین تصریح کرده اند که علت تکرار «اطیعوا» در این آیه شریفه، وجود تفاوت بین متعلق این دو حکم و ارشادی بودن حکم اول و مولوی بودن حکم دوم است.

  • اما برای این که از این آیه کریمه بتوانیم برای اعتبار احکام حکومتی فقیه جامع الشرائط استدلال نمود باید ببینیم منظور از «اولی الامر» چه کسانی هستند؟ در پاسخ این سؤال، چند نظریه گفته شده است:

علما و مجتهدینامیران مسلمان و حاکمان هرچند جائر باشند (نظر اکثر اهل سنت)اهل حل و عقدفرمانروایان حقائمه معصومین علیهم السلام

برداشت اخیر مورد تایید روایات وارده در باب است و همان گونه که برخی از مفسرین نوشته اند، تأمل در آیه شریفه، نیز چنین تفسیری را بر می تابد؛ چرا که امر اطاعت از «اولی الامر» مطلق و بدون قید و شرط است و روشن است چنین اطاعتی تنها در جایی شایسته است که شخص مورد اطاعت، معصوم باشد. حتی حضرت امام رحمه الله این تفسیر را از ضروریات مذهب شیعه می دانند.

با این تفسیر، باید دید آیا می توان از آیه کریمه جهت وجوب اطاعت از احکام حکومتی فقیه استدلال کرد؟ اگر آری، چگونه؟

در این قسمت، شیوه هایی را که ممکن است برای اثبات دلالت آیه بر وجوب اطاعت از احکام حکومتی فقیه به کار برده شود، می آوریم:

ممکن است گفته شود که مراد از «اولی الامر» به مناسبت حکم و موضوع، هر کسی است که شرعا حق امر کردن دارد و این حق منحصر به معصومین علیهم السلام نیست، بلکه هر کسی که حکومتش مشروع باشد در حوزه حکومتش ثابت است و ائمه معصومین علیهم السلام مصداق بارز عنوان «اولی الامر» هستند، نه مصداق منحصر. در مورد آن دسته از روایاتی که منحصرا مقصود از «اولی الامر» را ائمه معصومین دانسته اند می توان گفت که حصر در این روایات، اضافی است، نه حقیقی؛ به این معنا که این روایات در مقام خارج ساختن حکام جوری هستند که در زمان ائمه علیهم السلام حکومت را در دست داشتند.هر چند در روایات، «اولی الامر» به ائمه معصومین تفسیر شده است، اما دستور خود ائمه علیهم السلام مبنی بر اطاعت از فقیه جامع الشرائط، وی را در زمره اولی الامر قرار می دهد.روایات زیادی مبنی بر وجوب اطاعت از فقیه جامع الشرائط وارد شده است و از آنجا که اطاعت از اوامر ائمه علیهم السلام بر طبق آیه کریمه واجب است، اطاعت از دستورهای فقیه نیز واجب است؛ زیرا یکی از اوامر ائمه، لزوم اطاعت از فقیه است.

  • احادیث و روایات متعددی بر وجوب اطاعت از فقها در امور حکومتی و در نتیجه بر اعتبار و نفوذ احکام حکومتی ایشان دلالت دارد که از جمله آنها می توان به مقبوله عمر بن حنظله اشاره نمود. در این روایت، امام صادق علیه السلام پس از نهی شیعیان از مراجعه به سلاطین و قضات جور، به ایشان دستور داده است که به راویان حدیث ائمه علیهم السلام که از احکام ایشان خبر دارند و حلال و حرام را می شناسند، مراجعه کنند، سپس صریحا می فرمایند: «فانی قد جعلته علیکم حاکما.» یعنی: من چنین کسی را حاکم بر شما قرار دادم.

استدلال به این روایت بر اعتبار احکام حکومتی، مبتنی بر دو مقدمه است:

مقدمه اول: مقصود از «حکومت» در این روایت، صرفا قضاوت نیست، بلکه معنای کلی تری دارد و اجرای احکام را هم در بر می گیرد.

مقدمه دوم: مقصود از راویان حدیث، تنها محدثین و کسانی که به نقل احادیث می پردازند نیست، بلکه مقصود از آن، با توجه به صفاتی که برای آنها ذکر شده است، عالمان و فقیهان است. بنابراین، اطاعت از فقها در امور مربوط به حکومت و اداره جامعه اسلامی لازم است و این وجوب اطاعت، بر اعتبار و نفوذ احکام آنها دلالت دارد؛ زیرا معنا ندارد که اطاعت از احکام آنها واجب باشد، اما احکام ایشان معتبر نباشد.

  • تردیدی نیست که حتی اگر نتوانیم هیچ دلیل نقلی بر اعتبار احکام حکومتی فقیه اقامه کنیم، دلیل عقل به عنوان یکی از ادله اربعه، می تواند مورد استناد واقع شود؛ عقلی که در لسان روایات از آن به «حجت درونی» تعبیر شده است و امام صادق علیه السلام بر ارتباط وثیق بین آن و دین صحه می گذارند و می فرمایند: «من کان عاقلا کان له دین و من کان له دین دخل الجنه.» یعنی: هر که خردمند باشد، دیندار است و هر که دیندار باشد، به بهشت می رود.

از این روست که استاد جوادی آملی در رد کلام منسوب به ابوالعلاء معرّی که می گوید: «اثنان اهل الارض: ذو عقل بلا دین و آخر ذو دین لا عقل له.»، می فرماید: این گفته خطا و ناصواب است؛ زیرا قسیم حکم عقلی، حکم نقلی است نه شرعی. عقل به نوبه خود فتوای شرع را بخوبی درک می کند. البته این بدان معنا نیست که عقل هیچ ضابطه ای نداشته باشد.

عقل با اجتماع ضوابط خاص، ضرورت ایجاد تشکیلاتی تحت عنوان حکومت، برای جلوگیری از هرگونه هرج و مرج و اختلال نظام را بخوبی درک می کند و در پی آن، لزوم پیروی از احکام حکومتی حاکم نیز روشن است. از این رو، برخی از فقها نیز برای اثبات ولایت فقیه به استدلال عقلی روی آوردند.

ویرایش شده در 6 سال قبل
جواب داده شده در هادی کوزه کنانی
1742 امتیاز


با تشکر از توضیحات بسیار جامع و مانع شما. ــ فاطمه شفی زاده در 6 سال قبل

500 کاراکتر باقی مانده


جواب شما
     
.....
×

×

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی