The big mama's fully macking insanely gnarly grinders with
corduroy to the horizon. The conditions are most excellent!
the big mama یعنی اقیانوس.
to be macking یعنی اقیانوس داره موج های بزرگ درست می کنه.
insanely یعنی به طور دیوانه وار.
gnarly یعنی خطرناک.
grinder یعنی موج بزرگ.
corduroy to the horizon یعنی موج های منظم.
I'm with you, brah. I was so amped this morning that I busted a
few real early and got so lunched doing a lip floater on this one
hair ball, I thought I was gonna aqua boot.
brah یعنی داداش.
to be amped یعنی پرانرژی بودن.
to bust a few یعنی موج سواری کردن.
lunched یعنی موج آدم رو پرت بکنه.
a hair ball یعنی یک موج بزرگ.
to aqua boot یعنی بالا آوردن تو دریا.
Me, too. As I was petting the cat comin' out of the green room of
this one clean peeler, I started bogulating and-just about ate the
cookie. I think the nip factor got to me. I must have looked like
such a barney to all the grommets out there.
a green room یعنی موج آب.
a clean peeler یعنی یک موج تمیز.
to bogulate یعنی بد موج سواری کردن.
to eat the cookie یعنی موج آب آدم رو بزنه و پرت کنه.
nip factor یعنی سرما.
a barney یعنی آدم بی عقل.
a grommet یعنی موج سوار تازه کار.
Cowabunga! Check out the gnarlatious betty laceratin' over
there! I'm gonna go dial in on her!
to check out یعنی نگاه کردن.
gnarlatious یعنی فوق العاده.
a betty یعنی یه خانم خوشکل.
to lacerate یعنی زدن به دل موج.
to dial in on someone یعنی با کسی صحبت کردن.
Gel, dude. I hear she's a total wilma ... fully geeklified. Forget her.
What do you say we get some grunts and go scrut at my house?
to gel یعنی آروم بودن.
dude یعنی خوشکل.
a wilma یعنی یه خانم بی عقل.
geeklified یعنی احمق.
grunts یعنی غذا.
to scrut یعنی غذا لمبوندن.
Good idea. This beach is zooed out anyway.
to be zooed out یعنی شلوغ بودن.
ترجمه کامل مکالمه:
این اقیانوس داره کاملا موج های خیلی ترسناکی درست می کنه که قشنگ ردیف میشن. وضعیت در بهترین حالته.
قبولت دارم داداش. امروز صبح انقدر انرژی داشتم که خیلی زود چند تا موج سواری کردم و اون قدر وقتی داشتم lip floater میزدم پرت شدم تو این موج بزرگ که گفتم الان بالا میارم.
منم همینطور. وقتی داشتم از این موج بزرگ و صاف ایستاده بیرون میومدم شروع کردم به لغزیدن و نزدیک بود بیفتم از روی تخته. فکر کنم سرما به من غلبه کرد. حتما پیش بقیه موج سوارای تازه کار مثل یک بی عقل به نظر اومدم.
هورا! اون دختر خوشگل رو ببین اونجا که اونجا داره میزنه به دل موج! الان میرم باهاش صحبت میکنم.
آروم باش خوشگل. شنیدم اون واقعا کم عقله ... کاملا احمق. ولش کن. نظرت چیه یه خورده خوراکی بگیریم و بریم خونه من بلمبونیم؟
نظرت خوبه. این ساحل خیلی شلوغه به هر حال.