جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام
×

دلیل درخواست بستن پست

کلیه پست هایی که جنبه تبلیغاتی داشته، محتوای اسپم و بی مفهوم در این دسته قرار میگیرند. همچنین پست هایی که به منظور گرفتن بک لینک درج می شوند شامل این مورد هستند.
حاوی مفاهیم غیر اخلاقی، سیاسی و یا توهین آمیز. کلیه پست هایی که از نظر محتوایی نیاز به بررسی و یا حذف شدن دارند در این دسته قرار می گیرند.
محتوایی با عدم جزئیات کافی و مورد نیاز. کلیه پست هایی که منظور نویسنده به وضوح مشخص نیست و نیازمند توضیحات و جزئیات بیشتر می باشند در این دسته قرار می گیرند.
محتوایی بی ربط با موضوعیت سرفصل کلی. کلیه پست هایی که از منظر مفهوم و مضمون ارتباطی با عنوان اصلی سوال ندارند در این دسته قرار می گیرند.
محتوایی دلخواه و بر پایه سلیقه. کلیه پست هایی که یک پاسخ مشخص ندارند و متوانند چندین پاسخ متفاوت و صحیح داشته باشند که کاملا مبتنی بر نظر شخصی افراد هستند در این دسته قرار می گیرند.
محتوایی در حوزه خیلی وسیع. کلیه پست هایی که از نظر محتوایی در یک حوزه ی وسیعی قرار دارند و مشخصا به یک موضوع خاصی اشاره ندارند که پاسخدهی به آن ها مستلزم تشریح مفاهیمی کلی می باشند در این دسته قرار می گیرند.
قبلا در لام تا کام مطرح شده. پست هایی که دقیقا با همین محتوا و مضمون قبلا در وب سایت لام تا کام درج شده اند، با ذکر آدرس منبع تکراری با پست حال حاضر شامل این دسته هستند. تکراری است با:
به سایر دلایل، نیازمند به بررسی توسط مدیر. به هر دلیل غیری که پست را نیازمند بررسی توسط مدیر کرده، با ذکر دلیل، در این دسته قرار میگیرد.
ارسال رای بستن

ترس از نظر شرعی چه حکمی دارد؟


3
1
6101

در حدیثی از مولی علی ع خواندم که فرمودند: بزرگترین گناه ترس است.

خواستم بدانم بنابراین حدیث، حکم ترس از حیوانات، حشرات، انسان های آزاردهنده، قانون و مجازاتش، و ترس از خدا چیست؟

البته در روایت دیگری دیدم که نقل شده بود: فقط باید از خدا ترسید. چگونه می توان از خدایی که او را مهربان ترین مهربانان است، ترسید؟

راه عدم ترس از غیر خدا چگونه است؟ اخه ترس که دست خود آدم نیست. مثلا ترس از سوسک یا ترس از دزد یا ترس از امتحان و ...

دینی دین
سوال شده در فاطمه شفی زاده <m>★</m>
12.3k امتیاز

500 کاراکتر باقی مانده

2 جواب

2

بله در نهج البلاغه آمده است: بزرگترین گناه ترس است. این جمله اگر خوب تفسیر شود به آگاهی عمیقی رسیده و به ریشه یابی بسیاری از مشکلات پی می بریم. بطور مثال بدترین و تخریب کننده ترین صفات بشر عبارتند از بخل و حسد و طمع که ریشه تمامی جنگ ها- بدبختی ها-دشمنی ها-بیماریها و... هستند. ریشه این سه صفت ویرانگر ترس است. ترس از نداشتن یا کم داشتن یا تمام شدن منابع مادی باعث بخل و طمع می شود. ترس از پیشرفت یا برتری دیگران باعث حسد می شود. و به همین ترتیب ترس از تقسیم قدرت یا کاهش آن باعث استبداد و دیکتاتوری و نهایتا ظلم به دیگران می شود.و در اینجا منظور ترس از خدا و یا ترس از مار،عقرب و...نیست.

ترس از خدا در واقع به ترس از گناهان خودمان برمی گردد. اما باید توجه داشت ترس از خدا به همین جا ختم نمی شود بلکه دارای مراتب و اقسامی است و خوف از گناهان اولین مرتبه آن است.

اما چرا باید از خداوند خوف داشت؟

در واقع ترس در اینجا به معنای ترس از ذات خداوند نیست بلکه ترس از عدالت خداوند است. حال ترس از عدالت به چه بر می گردد؟ عدالت که بی جهت انسان را نمی گیرد. اگر انسان خطا کند عدالت انسان را می گیرد، اگر خطا نکند که عدالت به او کار ندارد. پس انسان از گناه و خطای خودش می ترسد و در واقع از خودش می ترسد. پس ترس از خدا به ترس از خود انسان برمی گردد. چنانچه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه میفرمایند:هیچ یک از شما ترس نداشته باشید مگر از گناه خویش

 و الا آن ها که حسابشان پاک است، از عدالت خداوند ترس ندارند امّا آن ها که پرونده تاریکی دارند، از عدالت خدا می ترسند، زیرا اگر خدا با بزرگان بزهکار بر اساس عدالت رفتار کند، باید آنان را مطابق پرونده سیاه خود به کیفرهای سخت محکوم سازد. آیا چنین موضوعی ترسناک نیست؟

حدیثی دیگر امده‌ که امام باقر می‌فرماید: «مؤمن همیشه میان دو ترس است: یکی ترس ازگناهی که کرده است و گذشته است و نمی داند که خدا با او در آن چه خواهد کرد. ویکی دیگر ترس از عمری که باقی مانده است و نمی داند که خود در آن چه خواهدکرد. پس هیچ روزی را صبح نخواهد کرد مگر خائف و ترسان»

از طرفی در عین حال که از کردار خود ترسانیم باید از آن طرف به رحمت خدا هم امید داشته باشیم تا مبادا دچار یأس شویم از این که خدا ما را نبخشد زیرا یأس در قرآن یکی از بزرگترین گناهان خوانده شده است. به همین خاطر تأکید شده است که خوف و رجا باید توأمان با هم باشد. وقتی به قصور و گناهان خود نگاه می کنیم حالت خوف و ناامنی به ما دست می دهد اما بعد که رحمت واسعه خداوند را به خاطر می آوریم نور امید در قلبمان روشن می شود. امام سجاد(ع) این مضمون را به زیبایی در دعای ابو حمزه بیان می فرمایند: « مولای اذا رأیت ذنوبی فزعت ، و اذا رایت کرمک طمعت » . یعنی هرگاه به خطاهای خودم متوجه می‏شوم ترس و هراس مرا می‏گیرد و چون به کرم وجود تو نظر می‏افکنم امیدواری پیدا می‏کنم‏. در واقع اگر ما ترس از خدا را تحلیل کنیم در نهایت برمی گردد به خود انسان و مجازا می-گوییم باید از خدا ترسید و وقتی رجاها را تحلیل میکنیم می بینیم که مرکز رجا خداست . بنابراین انسان برای حرکت به دو بال خوف و رجا نیاز دارد که با فقدان یکی از دو بال، توان حرکت را ندارد:

مرغ ایمان را دو پر خوف و رجاست مرغ را با یک پر پرانیدن خطاست 

در روایات بسیاری هم به همراهی خوف و رجا اشاره شده است: در کتاب « کافی » از امام صادق (ع) آمده است که به حضرت گفته شد : در وصیت لقمان چه نکاتی بود ؟ فرمودند : در آن عجایب بسیار بود و از همه عجیب تر سخنی بود که لقمان به فرزندش گفته بود . از خدا آن چنان بترس که اگر با طاعات و عبادات ثقلین ( جن و انس ) به پیشگاه او حاضر شدی ( باز هم بترسی که مبادا ) ترا عذاب کند ، و به خدا آن چنان امید و رجاء داشته باشی که اگر با گناهان ثقلین در پیشگاه او حاضر شدی، امید رحمت و بخشش او را داشته باشی. خوب، تا کنون معنای ترس از خدا را متوجه شدیم و دانستیم که ترس از خدا در واقع به ترس از گناهان خودمان برمی گردد. اما باید توجه داشت ترس از خدا به همین جا ختم نمی شود بلکه دارای مراتب و اقسامی است و خوف از گناهان اولین مرتبه آن است. 

دومین مرتبه خوف: مرتبه دوم ترس از خدا مخصوص مشتاقان خداست که نگرانند مبادا کاری کنند که خداوند متعال از آنها روی برگرداند یا اینکه از دیدار روی محبوبشان محروم شوند. ترس آنها از این نیست که دچار عذاب الهی شوند بلکه از این هراس دارند که نکند خدا به خاطر قصور و کاستی هایشان به آنها توجه نکند و آنها از دیدار رویش محروم شوند. مثلا شما وقتی کسی را خیلی دوست دارید تلاش می کنید تا اشتباهی از شما سرنزند که موجب شود محبوبتان از شما روی برگرداندد و اگر زمانی به خاطری قصوری که از شما سرزده کوچکترین بی توجهی به شما بکند اصلا توان تحمل آن را ندارید و این بی اعتنایی او از هر عذابی برای شما سخت تر است.

سومین مرتبه خوف: بالاترین مرتبه ترس از خدا، خوف اولیای الهی است که به خاطر درک عظمت و هیبت خداوند به آنها دست می دهد. همه ما انسانها در برابر عظمت و بزرگی، احساس خشوع و تواضع پیدا میکنیم، مثلا هنگامی که در برابر کوه بزرگی قرار می گیریم یا وقتی به عظمت آسمان نگاه می کنیم یک حالت خشیت و کوچکی در خود احساس میکنیم. هنگامی که انسان بزرگی را هم می بینیم همین حالت را پیدا می کنیم. مثلا فرض کنید اگر الان امیرالمؤمنین علیه السلام با آن ابهت و عظمتی که داشتند در مقابل شما نمایان شوند چه حالت خضوع و خشوع همراه با ترسی که به خاطر درک عظمت ایشان است به شما دست می دهد؟ به همین صورت اولیای الهی که به قرب الهی راه یافته اند، هنگامی که جلوه های جمال و جلال خداوند متعال بر قلب آنها می تابد، رهبت و خشیت برایشان حاصل میشود. خداوند متعال ، اگر چه در نهایت رحمت است، امّا دارای عظمت و علوّ نیز می باشد؛ که از این عظمت ، صفتی انتزاع می شود با عنوان « هیبت » . به همین خاطر است که وقتی اولیای الهی عظمت و هیبت خداوند متعال را درک می کنند تمام وجودشان مملو از خضوع و خشوع می شود چنانچه درباره حالات معصومین (ع) وارد شده است. در مورد حضرت سجاد (ع) نقل شده «کان ترتعد من خشیة الله» اعضای بدن آن حضرت از خشیت و ترس خدا می لرزید. یا اینکه حضرت علی (ع) هنگام مناجات با پروردگار از خوف خدا غش می کردند یا در مورد امام حسن (ع) آمده است که رنگ مبارکشان در وقت نماز، که میعاد حضور اولیا و معراج قرب آنهاست زرد می شد .

حال باید از خود سؤال کنیم که چرا ما چنین حالاتی نداریم. چرا وقتی در مقابل یک شخصیت مهم قرار می گیریم از ابهتش متأثر می شویم ولی هنگام نماز هیچ حالتی به ما دست نمی دهد؟ جواب روشن است؛ چون معرفتمان نسبت به خدا کم است، چون عظمت الهی را درک نکرده ایم و او را در همه جا حاضر و ناظر نمی بینیم. به همین خاطر است که نه از گناه کردن در محضر خدا نمی ترسیم و نه هنگام عبادت خضوع و خشوعی داریم.

پس جمع بندی این باشد که مقصود از ترس از خدا، ترس از عدالت او یعنی ترس از گناه واعمال زشت خویشتن است.وگرنه خدا که ترس ندارد. 

و‌ اینکه اولیای معصوم علیهم السلام بیش از همه از خدا می ترسیدند، با آن که هرگز گناهی از آنان سر نمی زد. البته ترس ایشان هم بابت گناه نبود بلکه آنان از ترک اولی می ترسیدند که گناه محسوب نمی شود، ولی انتظار از امامان این است که آن را نیز انجام ندهند. انتظاراتی که از آنان هست، از دیگران نیست. چه بسا ممکن است عملی برای نوع افراد مباح و مشروع حتی عبادت شمرده شود، ولی برای کسانی که در سطح عالی قرار دارند و نسبت به مقامی که دارند، لغزش محسوب گردد.

اما ترس از چیزهای دیگه

مانند ترس از مار،عقرب،سوسک،امتحان و... حکمی نداره. یعنی هیچ تکلیفی برای آن شخص نداره

امام علی(عليه السلام) فرمودند: ذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.هنگامى كه از چيزى (زياد) مى ترسى خود را در آن بيفكن، چرا كه سختى پرهيز از آن از آنچه مى ترسى بيشتر است.

شرح و تفسير حکمت 175 نهج البلاغه

امام علی(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته حكيمانه مهمى در مقابله با مشكلات اشاره كرده مى فرمايد: «هنگامى كه از چيزى (زياد) مى ترسى خود را در آن بيفكن، چرا كه سختى پرهيز از آن از آنچه مى ترسى بيشتر است»، (إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ).

بارها اين مطلب تجربه شده است كه انسان هنگامى كه از چيزى مى ترسد پيوسته در اضطراب و پريشانى و ناراحتى است، اما هنگامى كه انسان خود را در آن مى افكند مى بيند بسيار راحت تر از آن بود كه فكر مى كرد. دليل اين مشكل روانى روشن است، زيرا اتا انسان وارد چيزى نشده پيوسته در پريشانى و وحشت به سر مى برد و اى بسا روزها و هفته ها اين درد و رنج ادامه يابد، اما هنگامى كه خود را در آن افكند ممكن است در چند دقيقه پايان يابد.

تا انسان به سراغ مطلبى كه از آن مى ترسد نرود احتمالات گوناگون مى دهد كه بسيارى از آن احتمالات بيش از واقعيتى است كه در آن امر مخوف وجود دارد. به همين دليل درد و رنج انسان افزايش مى يابد. ازاين رو بعضى از علماى اخلاق در كتب اخلاقى براى درمان رذيله ترس پيشنهاد مى كنند انسان در صحنه هاى رعب آور وارد شود، مثلاً بعضى از خوردن دارو يا تزريق آمپول وحشت دارند، اما هنگامى كه چند بار تكرار مى شود وحشت آنها به كلى فرو مى ريزد. يكى از فلسفه هاى انواع تمرين و رزمايش هاى نظامى زدودن آثار ترس از جنگ از دل هاى سربازان و افسران و فرماندهان است.

سعدى در گلستان خود داستان زيبايى در اين زمينه نقل مى كند. مى گويد: پادشاهى با غلامى عجمى در كشتى نشست،و غلام هرگز دريا نديده بود و محنت كشتى نيازموده. گريه و زارى در نهاد و لرزه بر اندامش افتاد. چندان كه ملاطفت كردند آرام نمى گرفت و عيش مَلِك از او منغّص بود چاره ندانستند. حكيمى در آن كشتى بود مَلِك را گفت: اگر فرمان دهى من او را به طريقى خاموش گردانم. گفت: غايت لطف و كرم باشد. بفرمود تا غلام را به دريا انداختند.

بارى چند غوطه خورد، مويش گرفتند و پيش كشتى آوردند و به دو دست در سكان كشتى آويخت. چون برآمد به گوشه اى بنشست و آرام يافت. مَلِك را عجب آمد پرسيد: در اين چه حكمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن ناچشيده بود و قدر سلامت كشتى نمى دانست. قدر عافيت كسى دارد كه به مصيبتى گرفتار آيد. بسيار مى شود كه انسان به علت اين گونه وحشت ها به سراغ كارهاى مهم نمى رود و در واقع مانع بزرگى بر سر راه كارهاى بزرگ مى شود.

به گفته مرحوم كمره اى در منهاج البراعة بسيارى از مكتشفان و محققان جهان با عمل به اين دستور به افتخارات بزرگى نائل شده اند، آنها در درون جنگل ها و صحراهاى آفريقا و بيابان هاى پراكنده وارد مى شوند و به سير درياها مى پردازند و به درون جزاير دوردست نفوذ مى كنند و از اين طريق هم ثروت فراوانى به دست مى آورند و هم شهرت جهانى كسب مى كنند.

افزون بر اين به علم و دانش بشرى خدمات قابل ملاحظه اى مى شود. سپس اين سخن حكيمانه را در قالب شعرى بيان مى كند: چو ترسى ز امرى بينداز خويش در آن و بپيراى تشويش خويش دو دل بودن و خود نگه داشتن بسى سخت تر مى كند قلب، ريش در زبان عرب ضرب المثل هاى جالبى در اين زمينه ديده مى شود، از جمله: «أُمُّ الْمَقْتُولِ تَنامُ وَأُمُّ الْمُهَدَّدِ لاتَنامُ، مادر مقتول به خواب مى رود، ولى مادر كسى كه تهديد به قتل شده به خواب نمى رود».

ولى به هر حال اين سخن بدان معنا نيست كه انسان بى مطالعه خود را به خطر بيفكند، بلكه به مواردى مربوط است كه انسان ترس بيجا به چيزى دارد و همين مانع پيشرفت برنامه هاى او مى شود. در اين گونه موارد بايد با مطالعه و مشورت وارد عمل شد تا ترس فرو ريزد و شجاعت اقدام به عمل حاصل شود. اين سخن را با شعرى از شاعر عرب پايان مى دهيم: لَعَمْرُكَ مَا الْمَكْرُوهُ إلاَّ ارْتِقابُهُ *** وَأعْظَمُ مِمّا حَلَّ ما يَتَوَقَعُ! به جانت سوگند كه ناراحتى در زمانى است كه انسان انتظار امر ناراحت كننده اى را مى كشد و چه بسا اين ناراحتى از آنچه در انتظار اوست بيشتر است.

ویرایش شده در 6 سال قبل
جواب داده شده در Gomnam
146 امتیاز


حاج آقا من به شخصه معتقدم از خداوند نباید ترسید، در هیچ صورتی. حتی (به قول شما) از عدالت خداوند، باز هم نباید ترسید. چراکه مانع ارتباط گرفتن نزدیک با خدا می‌شود.دیگه نمی تونیم باهاش صمیمی باشیم. شما از کسی که می ترسی نمی تونی چیزی بخوای، نمی تونی هروقت بیکار میشی بهش فکر کنی، نمی تونی حس خوبی نسبت بهش داشته باشی. پس بهتره با خدا دوست باشیم. این نظر منه ــ سعید مرادی در 6 سال قبل

سلام. تشکر فراوان از توضیحات کامل و مانع شما. ــ فاطمه شفی زاده در 6 سال قبل

500 کاراکتر باقی مانده


0

سلام آقای مرادی منظور در اینجا همان نظر شما شاید باشد اما به هیبت دیگر ،چون ترس از خدا در اینجا مثل این است حین دعا می ترسی خدایا فلان دعا را مستجاب نما اما ته دل شما خوفی است که مبادا کاری که شایسته مقام ربوبی خدا بوده مرتکب شده ام ودعایم به استجابت نرسد ترس در اینجا از یک حیث به این معنا است که خوب است و به ارتباط و صمیمیت با خدا لطمه وارد نمی نماید بلکه شاید برای حفظ جلال وارزش نمودن به مخاطب این حالت ارزشمند تر جلوه نماید و...

جواب داده شده در Moslem Sabzian mellei
31 امتیاز

500 کاراکتر باقی مانده


جواب شما
     
.....
×

×

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی