واژه تفته به معنی «تنیده» یا «تابیده» را چگونه باید استفاده کنم؟
ممنونم. آیا از واژه «تفته» به معنی «تنیده» یا «بافته» را به صورت استعاری هم می توان استفاده کرد؟ مثلا در مثال زیر: «فرایندی که در پی آن بومیان در تارهای امپراتوری تفته و جزایر هرچه بیشتر در تور نظم امپریالیستی گیر می کردند.» مراد این است که بومیان در در تار و پود امپراتوری بافته می شدند. آیا کاربرد واژه تفته به این شکل در جمله بالا درست است؟
سلام و درود
در ترجمه ی لغت «تفته», در فرهنگ های لغت متعددی، از جمله فرهنگ دهخدا و فرهنگ عمید و فرهنگ معین و غیره، معانی زیر بیان شده است:
داغ و سوزان، تب دار، آزرده، برافروخته، تار عنکبوت، بریان و برشته، نوعی پارچه ابریشمی.
بنابراین می توان از این واژه به عنوان مثال در تعابیر زیر استفاده کرد:
جگر تفته: به جگر سوخته ی عاشق، از دوری یا روی گردانی یا فقدان معشوقش اشاره دارد.
زغال تفته: یعنی زغال سوزان. تفته به عنوان صفتی برای توصیف چیزهایی که به شدت گرم یا سخت هستند، به کار می‌رود.
دل تفته: قلب غمگین.
مرغ تفته: مرغ بریان.
طفل تفته: کودک تب دار.
قماش تفته: پارچه بافته شده، پارچه تنیده شده. « تافته ی جدا بافته«
