جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
کلمه "گوش" در زبان فارسی به عنوان یک اسم مشترک به کار میرود و معانی متعددی دارد، که شامل "بخش شنوایی" و "گوشه" میشود. در ادامه، به برخی از قواعد مربوط به استفاده از این کلمه اشاره میکنیم:
نقش نحوی:
"گوش" میتواند به عنوان اسم فاعل، مفعول و حتی در برخی عبارات، به عنوان قید استفاده شود.
مثال: "گوش من درد میکند." (گوش به عنوان مفعول)
مثال: "گوش میکشم." (گوش به عنوان فاعل)
تعداد و جمع:
"گوش" به صورت مفرد است و جمع آن "گوشها" میباشد.
مثال: "دو گوش دارم." (مفرد)
مثال: "گوشهای او بزرگ است." (جمع)
حالتهای آوایی:
"گوش" دارای حرکات و تغییرات آوایی در جملات مختلف است.
باید توجه داشت که در فارسی، کلمات ممکن است به دلیل همخوانی با سایر کلمات تغییراتی در تنش داشته باشند.
استفاده در عبارات و اصطلاحات:
"گوشبهزنگ": به معنای احتیاط و آمادگی برای اقدام.
"گوشخراش": به معنای صدا یا آوایی که ناخوشایند است.
پیشوندها و پسوندها:
میتوان از پیشوندها و پسوندها برای ساختن کلمات جدید استفاده کرد.
مثال: "گوشی" (که به معنای یک دستگاه برای شنیدن صوت است) و "گوشواره" (زیورآلاتی که روی گوش قرار میگیرند).
نگارش صحیح:
در نگارش فارسی، نوشتن کلمه "گوش" باید با دقت انجام شود و به قواعد املایی و نگارشی توجه شود.
به طور کلی، "گوش" یکی از کلمات رایج و مهم در زبان فارسی است که در موقعیتهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
دروازۀ ورودی قلب زن. در جنس مرد، تونلی خالی میان دو گوش تعبیه شده است. 1- اذن
2- زاويه، گوشه ear إذن، سنبلة، سنابل، حاسة السمع، سبلة، سنبل، شىء مماثل للأذن، كوز، أذن kulak l'oreille das ohr la oreja l'orecchio خوشه، سنبله، شنوایی، دسته، غول، گو
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "گوش" در زبان فارسی به عنوان یک اسم مشترک به کار میرود و معانی متعددی دارد، که شامل "بخش شنوایی" و "گوشه" میشود. در ادامه، به برخی از قواعد مربوط به استفاده از این کلمه اشاره میکنیم:
نقش نحوی:
"گوش" میتواند به عنوان اسم فاعل، مفعول و حتی در برخی عبارات، به عنوان قید استفاده شود.
مثال: "گوش من درد میکند." (گوش به عنوان مفعول)
مثال: "گوش میکشم." (گوش به عنوان فاعل)
تعداد و جمع:
"گوش" به صورت مفرد است و جمع آن "گوشها" میباشد.
مثال: "دو گوش دارم." (مفرد)
مثال: "گوشهای او بزرگ است." (جمع)
حالتهای آوایی:
"گوش" دارای حرکات و تغییرات آوایی در جملات مختلف است.
باید توجه داشت که در فارسی، کلمات ممکن است به دلیل همخوانی با سایر کلمات تغییراتی در تنش داشته باشند.
استفاده در عبارات و اصطلاحات:
"گوشبهزنگ": به معنای احتیاط و آمادگی برای اقدام.
"گوشخراش": به معنای صدا یا آوایی که ناخوشایند است.
پیشوندها و پسوندها:
میتوان از پیشوندها و پسوندها برای ساختن کلمات جدید استفاده کرد.
مثال: "گوشی" (که به معنای یک دستگاه برای شنیدن صوت است) و "گوشواره" (زیورآلاتی که روی گوش قرار میگیرند).
نگارش صحیح:
در نگارش فارسی، نوشتن کلمه "گوش" باید با دقت انجام شود و به قواعد املایی و نگارشی توجه شود.
به طور کلی، "گوش" یکی از کلمات رایج و مهم در زبان فارسی است که در موقعیتهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.