گوش
licenseمعنی کلمه گوش
معنی واژه گوش
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [پهلوی: gōš] [قدیمی]
مختصات:
(گُ) (اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
guS
منبع:
واژگان عامیانه
معادل ابجد:
326
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
ear
ترکی
kulak
فرانسوی
l'oreille
آلمانی
das ohr
اسپانیایی
la oreja
ایتالیایی
l'orecchio
عربی
إذن | سنبلة , سنابل , حاسة السمع , سبلة , سنبل , شىء مماثل للأذن , كوز , أذن
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "گوش" در زبان فارسی به عنوان یک اسم مشترک به کار میرود و معانی متعددی دارد، که شامل "بخش شنوایی" و "گوشه" میشود. در ادامه، به برخی از قواعد مربوط به استفاده از این کلمه اشاره میکنیم:
-
نقش نحوی:
- "گوش" میتواند به عنوان اسم فاعل، مفعول و حتی در برخی عبارات، به عنوان قید استفاده شود.
- مثال: "گوش من درد میکند." (گوش به عنوان مفعول)
- مثال: "گوش میکشم." (گوش به عنوان فاعل)
-
تعداد و جمع:
- "گوش" به صورت مفرد است و جمع آن "گوشها" میباشد.
- مثال: "دو گوش دارم." (مفرد)
- مثال: "گوشهای او بزرگ است." (جمع)
-
حالتهای آوایی:
- "گوش" دارای حرکات و تغییرات آوایی در جملات مختلف است.
- باید توجه داشت که در فارسی، کلمات ممکن است به دلیل همخوانی با سایر کلمات تغییراتی در تنش داشته باشند.
-
استفاده در عبارات و اصطلاحات:
- "گوشبهزنگ": به معنای احتیاط و آمادگی برای اقدام.
- "گوشخراش": به معنای صدا یا آوایی که ناخوشایند است.
-
پیشوندها و پسوندها:
- میتوان از پیشوندها و پسوندها برای ساختن کلمات جدید استفاده کرد.
- مثال: "گوشی" (که به معنای یک دستگاه برای شنیدن صوت است) و "گوشواره" (زیورآلاتی که روی گوش قرار میگیرند).
- نگارش صحیح:
- در نگارش فارسی، نوشتن کلمه "گوش" باید با دقت انجام شود و به قواعد املایی و نگارشی توجه شود.
به طور کلی، "گوش" یکی از کلمات رایج و مهم در زبان فارسی است که در موقعیتهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- وقتی موسیقی مورد علاقهام را میشنوم، گوشهایم پر از لذت میشود.
- او همیشه با دقت به صحبتهای دیگران گوش میدهد و نظرات آنها را محترم میشمارد.
- صدای بلندی که از بیرون میآمد، باعث شد که گوشهایش را بپوشاند.