اثبات کردن
licenseمعنی کلمه اثبات کردن
معنی واژه اثبات کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | demonstrate, prove, assert, affirm, aver, corroborate, to prove | ||
عربی | شرح، تظاهر، ثبت، برهن، ظهر بوضوح، وصف، قام بمظاهرة، أبدى ملاحظة، ظهر عواطفه، عبر عن عواطفه، يوضح | ||
مرتبط | نشان دادن، ثابت کردن، شرح دادن، تظاهرات کردن، عیار گرفتن، در امدن، نمونه گرفتن، محک زدن، ادعا کردن، دفاع کردن از، حمایت کردن، ازاد کردن، اظهار قطعی کردن، تصدیق کردن، شهادت دادن، بطور قطع گفتن، اظهار کردن، تصریح کردن، بطور قطع اظهار داشتن، از روی یقین گفتن، بحق دانستن، تایید کردن، تقویت کردن | ||
واژه | اثبات کردن | ||
معادل ابجد | 1178 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | واژهنامه آزاد | ||
نمایش تصویر | معنی اثبات کردن | ||
پخش صوت |
پایوَر کردن
پای (پایه) + ور ( پسوند دارندگی و گردانندگی)، مانند گنجور، دانشور
----
اثبات این نظریه کجاست؟
پایوری این نگره کجاست
demonstrate, prove, assert, affirm, aver, corroborate, to prove
شرح، تظاهر، ثبت، برهن، ظهر بوضوح، وصف، قام بمظاهرة، أبدى ملاحظة، ظهر عواطفه، عبر عن عواطفه، يوضح
نشان دادن، ثابت کردن، شرح دادن، تظاهرات کردن، عیار گرفتن، در امدن، نمونه گرفتن، محک زدن، ادعا کردن، دفاع کردن از، حمایت کردن، ازاد کردن، اظهار قطعی کردن، تصدیق کردن، شهادت دادن، بطور قطع گفتن، اظهار کردن، تصریح کردن، بطور قطع اظهار داشتن، از روی یقین گفتن، بحق دانستن، تایید کردن، تقویت کردن