افسار
licenseمعنی کلمه افسار
معنی واژه افسار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | دهنه، زمام، عنان، لجام، لگام، مهار | ||
انگلیسی | tether, bridle, halter, harness, rein, headstall, the tether | ||
عربی | حبل، حبل يشد إلى وتد، رسن يقاد به الحصان، ربط، قيد بحبل | ||
ترکی | dizgin | ||
فرانسوی | bride | ||
آلمانی | zaum | ||
اسپانیایی | brida | ||
ایتالیایی | briglia | ||
مرتبط | کمند، حدود، وسعت، پالهنگ، دهانه، مهار، عنان، قید، طناب چوبه دار، هالتر، تسمه، دهنه، تارکش، اشیاء، زین و برگ کردن، کنترل، زمام، لجام، قسمت سر، کله گی | ||
واژه | افسار | ||
معادل ابجد | 342 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'afsār | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) ‹فسار› | ||
مختصات | ( اَ ) (اِ.) | ||
آواشناسی | 'afsAr | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی افسار | ||
پخش صوت |
افسار. [ اَ ] (نف مرخم ) بمعنی افساست که افسونگر و رام کننده باشد. (برهان ) (هفت قلزم ) (آنندراج ). افسا. ساحر. چشم بند. افسونگر. (ناظم الاطباء).
- پری افسار ؛ افسونگر پری . پری افسا.
- مارافسار ؛ رام کننده و افسونگر مار. مارافسا.
و رجوع به افسا و ترکیبات آن شود.
دهنه، زمام، عنان، لجام، لگام، مهار
tether, bridle, halter, harness, rein, headstall, the tether
حبل، حبل يشد إلى وتد، رسن يقاد به الحصان، ربط، قيد بحبل
dizgin
bride
zaum
brida
briglia
کمند، حدود، وسعت، پالهنگ، دهانه، مهار، عنان، قید، طناب چوبه دار، هالتر، تسمه، دهنه، تارکش، اشیاء، زین و برگ کردن، کنترل، زمام، لجام، قسمت سر، کله گی