افسار کردن
licenseمعنی کلمه افسار کردن
معنی واژه افسار کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | halter, rein, tackle, tether, picket, telling | ||
عربی | حبل المشنقة، رسن، الموت شنقا، صديرة نسائية، الرسن | ||
مرتبط | لجام زدن، راندن، مانع شدن، از عهده برامدن، گلاویز شدن با، نگاه داشتن، بعهده گرفتن، دارای اسباب و لوازم کردن، اعتصاب کردن، نرده کشیدن، مراقبت کردن، بستن، جلوکسی راه رفتن یا ایستادن | ||
واژه | افسار کردن | ||
معادل ابجد | 616 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی افسار کردن | ||
پخش صوت |
افسار کردن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مهار کردن . افسار زدن . || کنایه از جلوگیری کردن از افسار گسیختگی و لاابالی گری .
halter, rein, tackle, tether, picket, telling
حبل المشنقة، رسن، الموت شنقا، صديرة نسائية، الرسن
لجام زدن، راندن، مانع شدن، از عهده برامدن، گلاویز شدن با، نگاه داشتن، بعهده گرفتن، دارای اسباب و لوازم کردن، اعتصاب کردن، نرده کشیدن، مراقبت کردن، بستن، جلوکسی راه رفتن یا ایستادن