افسار زدن
licenseمعنی کلمه افسار زدن
معنی واژه افسار زدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | harness, telling | ||
عربی | سرج، استخدم، شد، استغل، طقم الحصان، روتين العمل، عدة الحرب، عدة الفرس، ظفيرة | ||
مرتبط | مهار کردن، تحت کنترل دراوردن، تهیه کردن، مطیع کردن | ||
واژه | افسار زدن | ||
معادل ابجد | 403 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی افسار زدن | ||
پخش صوت |
افسار زدن . [ اَ زَ دَ ] (مص مرکب ) مهار کردن . افسار نهادن . || کنایه از جلوگیری کردن از بی مبالاتی و گستاخی :
گر خودپرست بر خرعیسی شود سوار
دجال دیو بر سرش افسار میزند.
ملاشانی تکلو (از آنندراج ).
harness, telling
سرج، استخدم، شد، استغل، طقم الحصان، روتين العمل، عدة الحرب، عدة الفرس، ظفيرة
مهار کردن، تحت کنترل دراوردن، تهیه کردن، مطیع کردن