تیر افکندن
licenseمعنی کلمه تیر افکندن
معنی واژه تیر افکندن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | shoot | ||
عربی | قتل، أطلق النار، أطلق، صور، حقن، نما، سدد، وجه ضربة، اصطاد، جرح، جر اللسان، أخذ صورة، برز، مطره بالأسئلة، صور فوتغرافيا، لقح، انزلق، أطلق نحو الهدف، أصاب، صوب، أعدم، أطلق النار في الهواء، تبرعم، خرج للصيد، نبتة، فسيلة، تدفق، برعم، غصن، إطلاق صاروخ، رحلة صيد، إطلاق السهم، إطلاع النبات للبراعم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) عبارت "تیر افکندن" به معنای پرتاب کردن تیر یا شلیک کردن است و به طور خاص در زمینه تیراندازی و ورزشهای تیراندازی به کار میرود. در اینجا برخی نکات نگارشی و قواعد فارسی مرتبط با استفاده از این عبارت ارائه میشود:
با رعایت این موارد، میتوان از کلمه "تیر افکندن" به درستی و به طور موثر در نگارش استفاده کرد. | ||
واژه | تیر افکندن | ||
معادل ابجد | 815 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی تیر افکندن | ||
پخش صوت |
تیر افکندن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تیر انداختن . پرتاب کردن تیر : عبارت "تیر افکندن" به معنای پرتاب کردن تیر یا شلیک کردن است و به طور خاص در زمینه تیراندازی و ورزشهای تیراندازی به کار میرود. در اینجا برخی نکات نگارشی و قواعد فارسی مرتبط با استفاده از این عبارت ارائه میشود: نقش واژهها: فعل و زمان: قیدها و توصیفها: همنشینی واژهها: با رعایت این موارد، میتوان از کلمه "تیر افکندن" به درستی و به طور موثر در نگارش استفاده کرد.
یکی تیری افکند در ره فتاد
وجودم نیازرد و رنجم نداد.
سعدی (بوستان ).
|| کنایه از دعای بد کردن و طعنه زدن . (برهان ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
shoot
قتل، أطلق النار، أطلق، صور، حقن، نما، سدد، وجه ضربة، اصطاد، جرح، جر اللسان، أخذ صورة، برز، مطره بالأسئلة، صور فوتغرافيا، لقح، انزلق، أطلق نحو الهدف، أصاب، صوب، أعدم، أطلق النار في الهواء، تبرعم، خرج للصيد، نبتة، فسيلة، تدفق، برعم، غصن، إطلاق صاروخ، رحلة صيد، إطلاق السهم، إطلاع النبات للبراعم