جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: جفا. [ ج َ ] (از ع ، مص ) جفاء : پدر مهر ببرید و بفکند خوار جفا کرد بر کودک شیرخوار. فردوسی . که هر کس که تخم جفا را بکشت نه خوش روز بیند نه خرم بهشت . فردوسی . که کرد آنچه کردی تو ای بی وفا ببینی کنون زخم تیغ جفا. فردوسی . جفا برگزیدی بجای وفا وفا را جزا کی شنیدی جفا. فردوسی . و براستای وی هیچ جفا نفرمودی . (تاریخ بیهقی ). او را [ محمودرا ] بر آن داشت که ما [ مسعود ] را جفا فرماید. (تاریخ بیهقی ). چون برگ خوار گشتی اگر گاو نیستی ؟ انصاف ده مگوی جفا و مخور مرا. ناصرخسرو. از بهر جفا سوی تو آمد بدر خویش مگذار و زدر دور بران گر بتوانیش . ناصرخسرو. گر به من از دهر جفائی رسید نیز رسیده است بدو خود جفاش . ناصرخسرو. هر که جفا جوید بر خویشتن چشم که دارد مگر ابله وفاش . ناصرخسرو. دوستان چون جفا کنند همی من چه امید دارم از دشمن . مسعودسعد. مالداران توانگرکیسه ٔ درویش دل در جفا درویش را از غم توانگر کرده اند. سنائی . هر چه گفتم غذای ملک است التفات ننمود و جفاها راند. (کلیله و دمنه ). هر که بر درگاه پادشاهان جریمه ٔ جفا دیده باشد ... پادشاه را تعجیل نشاید فرمود در فرستادن او بجانب خصم . (کلیله و دمنه ). مکن خراب سینه ام که من نه مرد کینه ام ز مهر تو بری نه ام ، بجان کشم جفای تو. خاقانی . قرار جهان بر جفا داده اند مرا بی قراری از آن میدهد. خاقانی . اگر بجان کنیم حکم برنتابم سر مکن جفا که جفای تو برنمی تابم . خاقانی . گفتی ز جفا چه کردم آخر چندان که مرادتست کردی . خاقانی . شرط خاقانی است با جور و جفایش ساختن چون کند خاصه که در عالم وفاداری نماند. خاقانی . با آن که خوش آید از تو ای یار جفا لیکن نبود جفات هرگز چو وفا. ظهیر. بر هیچ خلق جور و جفا ناکرده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). گر بسوزی بند بندم از جفا من وفای تو بجان دارم بجان . عطار. هر کس از آن پرده نوائی نمود بر سر آن جیفه جفائی نمود. نظامی . هر ستمی کو بجفا درگرفت دل به تبرک بوفا برگرفت . نظامی . ظن نیکو بر بر اخوان صفا گرچه آید ظاهر از ایشان جفا. مولوی . ز تو گرتفقد و گر ستم ، بود آن عنایت و این کرم همه ازتو خوش بود ای صنم ، چه وفاکنی چه جفا کنی . هاتف اصفهانی . - پرجفا ؛ کسی که بسیار جفا کند و ستم ورزد. - سرای جفا ؛ کنایه از دنیاست : چنین است رسم سرای جفا نباید کز او چشم داری وفا. فردوسی . - سخت جفا ؛ بسیار جفاکننده . پرآزار : ای سخت جفای سست پیمان رفتی و چنین برفت تقدیر. سعدی . دلبر سست مهر سخت جفا صاحب دوست روی دشمن خوی . سعدی . || (اِ) (اصطلاح تصوف ) پوشانیدن دل سالک بود در معارف و مشاهدات که اورا بدان تربیت میکردند. (فرهنگ مصطلحات عرفا). آزار، اذيت، بيوفايي، بيمهري، تطاول، جور، ستم، ظلم، غدر، نامهرباني مهر anguish, misery, persecution الاضطهاد zulüm persécution verfolgung persecucion persecuzione غم و اندوه، اضطراب، عذاب، سینه سوزی، غرامت، بدبختی، بیچارگی، نکبت، تهی دستی
کلمه "جفا" در زبان فارسی به معنای آزار و سختی است. برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به استفاده از کلمه "جفا" عبارتند از:
نقطهگذاری: در جملاتی که از "جفا" استفاده میشود، باید به قواعد نقطهگذاری توجه کرد. اگر "جفا" در وسط جمله قرار دارد، باید بقیه اجزای جمله به درستی و طبق قوانین نگارشی متصل شوند.
قید و صفت: "جفا" میتواند با صفات و قیدهای مختلفی ترکیب شود. به عنوان مثال: "جفای بیرحمانه" یا "جفا در حق کسی".
همنشینی: "جفا" معمولاً با کلماتی چون "دیدن"، "خبر دادن"، "مقابل" و ... استفاده میشود. مثال: "به او جفا کردم" یا "جفای او بر من سنگین بود".
سازگاری با زمان فعل: زمان فعل باید با معنای جمله هماهنگ باشد. مثلاً "او به من جفا کرد" (گذشته) یا "او به من جفا میکند" (حال).
استفاده در شعر و ادب: "جفا" به طور گستردهای در شعر و ادبیات فارسی مورد استفاده قرار میگیرد. در این مورد، میتوان به معانی عمیقتر و تمثیلی آن توجه کرد.
سازگاری با محاوره و کتبی: در مکالمات غیررسمی نیز ممکن است "جفا" به کار رود، اما دقت کنید که استفاده از آن در نوشتههای رسمی و ادبی باید جدیتر و با دقت بیشتری انجام گیرد.
با توجه به کمکهای فوق، میتوانید از "جفا" به طور صحیح و مؤثر در جملات و متون مختلف استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "جفا" در جملات آورده شده است:
او با جفایی که در حق دوستانش کرد، متوجه شد که تنها مانده است.
جفای زمانه باعث شد تا بسیاری از آرزوهایش بر باد برود.
هیچ کس نمیتواند تحمل جفای زندگی را برای همیشه داشته باشد.
در شعرهایش، شاعر به جفای عشق و رنجهای ناشی از آن اشاره کرده است.
او برای فرار از جفاهای گذشته، به سفر رفت و به دنبال آرامش بود.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!