جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

live  |

زنده دار

معنی: زنده دار. [ زِ دَ / دِ ] (نف مرکب ) حیات دهنده . نگهدار. نگهبان . حافظ. حارس :
خداوند بی یار و، یار همه
بخود زنده و، زنده دار همه .
نظامی .
تو شدی زنده دار جان ملوک
عز نصره خدایگان ملوک .
نظامی .
ای کمر بسته ٔ کلاه تو، بخت
زنده دار جهان بتاج و به تخت .
نظامی .
- زمین زنده دار ؛ آبادکننده ٔ زمین . (آنندراج ).
- زنده دار خانواده یا دودمانی ؛ آنکه بقای خانواده یا دودمان بوجود او وابسته است :
زند گشتاسبی بجز تو که خواند
زنده دار کیان به جز تو نماند.
نظامی .
|| هوشیار. بیدار. (ناظم الاطباء).
- زنده داران شب ؛ کسانی که شبها را بیدار می مانند و آگاه و باخبرند. (ناظم الاطباء).
- شب زنده دار ؛ کنایه از شب بیدار. (آنندراج ). آنکه همه شب بیدار و هوشیار باشد. (ناظم الاطباء).
... ادامه
530 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 271
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
live
عربی
حي | نابض بالحياة , ما زال حيا , مذاع مباشرة , متوهج , نشط , مكهرب , زاهي اللون , سكن , عاش , أقام , حيي , اقتات , خلد , قضى حياته , كان في مستوى , طبق , بث على الهواء , يعيش

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری