جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
از نسخه‌ی هوش مصنوعی لام تا کام دیدن فرمایید؛ دنیای جدیدی منتظر شماست! لام تا کام هوشمند

'ajoz
inability  |

عجز

معنی: عجز. [ ع َ ] (ع مص ) ناتوان گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناتوانی . توانا نبودن . ناتوان بودن :
بباید مرا شد به آوارگی
نهادن به خود عجز و بیچارگی .
فردوسی (ملحقات شاهنامه داستان جمشید، ص 35).
در همه چیزها که بینی هست
خلق را عجز و خواجه را اعجاز.
فرخی .
دمنه گفت ای برادر ضعف رأی و عجز من بنگر، عجز پیری و ضعف آن . (کلیله و دمنه ).
بودم از عجزچون خران در گل
بر جهان اسب تاختم چون برق .
خاقانی .
گر ترا آنجا کشد نبود عجب
منگر اندر عجز بنگر در طلب .
مولوی .
یاران نهایت عجز او بدانستند سفره پیش آوردند. (گلستان ).
روی بر خاک عجز میگویم
هر سحرگه که باد می آید.
سعدی (گلستان ).
|| ترک دادن چیزی را که کردن آن واجب بود. || کاهلی کردن . || غالب آمدن بر کسی در معاجزة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || در اصطلاح معقول ضد قدرت است و بگفته ای عدم قدرت است از باب عدم ملکه . (از کشاف اصطلاحات ). || (اِ) شمشیر. (اقرب الموارد). || قبضه ٔ شمشیر. || بیماری است در سرین ستور.(منتهی الارب ) (آنندراج ). داء فی عَجُز الدابة. (اقرب الموارد). || پرنده ای است . (منتهی الارب )(آنندراج ). پرنده ای است آن را زمج گویند. (اقرب الموارد). || سرین . (منتهی الارب ). و بدین معنی به کسر و ضم اول هم آمده است . (منتهی الارب ). || بن هر چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). وبضم و کسر اول نیز آمده است . (منتهی الارب ).
... ادامه
572 | 0
مترادف: استيصال، اضطرار، بيچارگي، درماندگي، زبوني، سستي، ناتواني
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: (عَ جُ) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'ajz
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 80
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
inability | incapacity , impotence , entreaty , weakness , incapability , disability , paralysis , cry , disablement , imploration , impotency , impuissance , insufficience , insufficiency
ترکی
çaresizlik
فرانسوی
impuissance
آلمانی
hilflosigkeit
اسپانیایی
impotencia
ایتالیایی
impotenza
عربی
عجز | قصور
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "عجز" به معنای ناتوانی و عدم توانایی در انجام کاری به کار می‌رود. در زیر به برخی نکات نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نحوه نوشتار: کلمه "عجز" به صورت صحیح همین‌طور نوشته می‌شود، بدون هیچ‌گونه تغییر.

  2. نوع کلمه: "عجز" نامnoun است و می‌توان آن را به عنوان اسم ناتوانی در فعالیت‌ها و وظایف مختلف به کار برد.

  3. ترکیب‌ها و اشتقاقات:

    • کلماتی مانند "عاجز" (که به معنای ناتوان است) و "عجز و لابه" (که به ناتوانی و درخواست کمک اشاره دارد) از این کلمه مشتق می‌شوند.
    • می‌توانید از ترکیب‌هایی مانند "عجز از ادامه" یا "عجز در انجام" استفاده کنید.
  4. جملات نمونه:

    • «او به خاطر عجزش نتوانست در مسابقه شرکت کند.»
    • «عجز او در گفتن حقیقت، باعث بروز مشکلاتی شد.»
  5. مضامین مرتبط: این کلمه می‌تواند در مضامین فلسفی، ادبی و اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد و به توصیف ناتوانی‌های انسانی و محدودیت‌ها اشاره کند.

با توجه به این نکات، می‌توانید در نگارش‌های خود به درستی از کلمه "عجز" استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او با وجود تلاش‌های بسیار، در برابر مشکلات اقتصادی احساس عجز می‌کرد.
  2. عجز انسان در برابر طبیعت گاهی اوقات به او یادآوری می‌کند که باید از آن محافظت کند.
  3. در لحظات ناامیدی، عجز خود را به جای تسلیم شدن، به انگیزه‌ای برای تلاش بیشتر تبدیل کردم.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری