جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mor[r]
myrrh  |

مر

معنی: مر. [ م َرر ] (ع اِ) رسن . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). حبل . ریسمان . (از اقرب الموارد). حبل مفتول . (متن اللغة). ج ، مرار. || کلند و بیل یا دسته بیل . (از منتهی الارب ). کلند. (دستورالاخوان ). مسحاة او مقبضها. (اقرب الموارد) (متن اللغة). آلتی که بدان در گل کار کنند یا در زمین زراعت به کارش گیرند [ بیل ].(از متن اللغة). ج ، امرار، مرور. || دفعه . بار. مرور. (ناظم الاطباء). مرة. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || ج ِ مَرَّة. (متن اللغة). || (مص ) رفتن و گذشتن . مرور. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بشدن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به مرور در تمام معانی شود. || گذشتن و همیشگی کردن . (از منتهی الارب ). بگذشتن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ): مَرَّ؛ جاء و ذهب کاستمر، وفی التنزیل : حملت حملاً خفیفاً فمرت به ؛ ای استمرت . (از متن اللغة). رجوع به مرور شود. || به رسن بستن شتر را. (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || غالب آمدن مِرَّة؛ یعنی صفرا بر کسی . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از منتهی الارب ). رجوع به مِرَّة شود. || تلخ گردانیدن . (از منتهی الارب ). رجوع به تمریر شود. || گستردن . (از منتهی الارب ). رجوع به تمریر شود.
... ادامه
384 | 0
مترادف: 1- تلخ
متضاد: شيرين، حلو 1- نص 2- سخت، شديد
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی: مرّ] [قدیمی]
مختصات: (مَ) (حر.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: morr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 240
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
myrrh | mary
ترکی
bay
فرانسوی
m
آلمانی
herr
اسپانیایی
señor
ایتالیایی
sig
عربی
شجر المر | myrrh
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مر" در زبان فارسی به معنای "مرگ" و به عنوان تلفظ قدیمی آن استفاده می‌شود. با این حال، برای درک بهتر استفاده و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه، نکات زیر را در نظر بگیرید:

  1. استفاده در جملات: کلمه "مر" معمولاً در متون ادبی به کار می‌رود. به عنوان مثال:

    • "و آنجا که مر به سراغش آمد، دیگر اثری از امید نماند."
  2. نکات نگارشی:

    • بهتر است در نوشتار به زمینه و سبک متن توجه کنید. اگر متن ادبی است، می‌توانید از این کلمه استفاده کنید، اما در متون رسمی و علمی ممکن است نیاز به استفاده از کلمات معادل دیگری باشد.
    • از نظر نوشتاری، معمولاً نیازی به استفاده از علامات نگارشی خاصی برای این کلمه نیست مگر در جمله‌هایی که نیاز به جدا کردن بخش‌هایی دارند.
  3. هم‌نشینی‌ها: در فارسی، این کلمه معمولاً با کلماتی مانند "زندگی"، "و مر" و "پس از مر" به کار می‌رود.

  4. توجه به بافت فرهنگی و ادبی: کلمه "مر" در ادب فارسی بار معنایی خاصی دارد و ممکن است در شعر و نثر به وفور یافت شود. لذا باید در انتخاب این کلمه دقت شود.

در کل، استفاده از کلمه "مر" بیشتر در متون ادبی و فرهنگی رایج است و در نوشتار رسمی باید با احتیاط به کار رود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. مرگ یک حقیقت غیرقابل اجتناب در زندگی هر موجود زنده‌ای است.
  2. در افسانه‌ها، مر به عنوان نماد پایان و آغاز دوباره شناخته می‌شود.
  3. او با تصور مر و زندگی پس از آن، به آرامش درونی دست یافت.

واژگان مرتبط: نوعی صمغ، درخت مرمکی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری