جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مر. [ م ُ / م ُرر ] (ع اِ) داروئی است تلخ همچون صبر که به شکستگی ها بمالند و ببندند، بگیرد و درست شود. (ترجمه ٔ بلعمی تاریخ طبری ). آب منجمد درختی است مغربی شبیه به درخت مغیلان و خاردار و از زخم کردن درخت و گرفتن آب سایل آن حاصل می شود و در اول ترشح سفید است و بعد از خشکی رنگین می شود و بسیار تلخ است وبهترین او مایل به سرخی و تندبوی و سبک وزن و زودشکن صاف است که بعد از شکستن در او سفیدی شبیه به ناخن چیده باشد و این قسم را مر صاف نامند و آنچه در ساق درخت مانند صمغ منجمد گردد مسمی به مرالبطارخ است ؛ وآن زرد می باشد و در خوبی قایم مقام قسم اول است و آنچه از آب افشرده اجزای درخت خشک کنند مایل به سیاهی است و مسمی به مر حبشی است و آن زبون تر از قسم ثانی است و هر چه آب افشرده آن را بجوشانند و خشک کنند بسیار سیاه و تندبو و بدبو و قتال است ... و مدر حیض و مسقط جنین و کشنده ٔ کرم شکم و.. رافع سیلان خون مفرط حیض ... و طلای او جهت حفظ جسد میت از تعفن و تعفن زخم ها بغایت مؤثر. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). صمغی است ازدرخت خارداری که در عربستان روید و شبیه دانه های کوچک سفید یا زردی است خوشبو و طعماً تلخ و از اجزای روغن مقدس می باشد. (قاموس کتاب مقدس ). نام صمغ سقزی که از درخت مر حاصل می شود و مر، درختچه ای است از تیره ٔ سماقیان و از دسته ٔ بورسراسه ها که برخی گونه های درختی نیز دارد، این گیاه متعلق به نواحی گرم کره ٔ زمین است و بیشتر در حوالی بحر احمر و هندوستان و ماداگاسگار و سنگال می روید. از گونه های مختلف گیاه مذکور که به اسامی مر مکی و مر یهودی مشهورند صمغ سقزی به دست می آید که در طب مورد استفاده است . مور. عوجه . میر. درخت میر. مر صافی . مور آغاجی . || مُرِّ مکی ؛ گونه ای درخت که در افریقا بیشتر می روید و صمغ سقزی که از آن استخراج می شود به همین نام یا مقل مکی مشهور است و آن را مقل و درخت مقل و شجرةالمقل و درخت بذالیون مصری و درخت بذالیون مکی و بدلیون مکی و مر نیز گویند. (از فرهنگ فارسی معین ) : مُرِّ مکی اگر چه دارد نام نکنندش چو شکر اندر جام . طیان . نتواند که بوی گل را ازبوی میعه جدا کند و نه بوی صبر را از بوی مر. (باباافضل ، از فرهنگ فارسی معین ). 1- تلخ شيرين، حلو
1- نص
2- سخت، شديد myrrh, mary شجر المر، myrrh bay m herr señor sig نوعی صمغ، درخت مرمکی
کلمه "مر" در زبان فارسی به معنای "مرگ" و به عنوان تلفظ قدیمی آن استفاده میشود. با این حال، برای درک بهتر استفاده و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه، نکات زیر را در نظر بگیرید:
استفاده در جملات: کلمه "مر" معمولاً در متون ادبی به کار میرود. به عنوان مثال:
"و آنجا که مر به سراغش آمد، دیگر اثری از امید نماند."
نکات نگارشی:
بهتر است در نوشتار به زمینه و سبک متن توجه کنید. اگر متن ادبی است، میتوانید از این کلمه استفاده کنید، اما در متون رسمی و علمی ممکن است نیاز به استفاده از کلمات معادل دیگری باشد.
از نظر نوشتاری، معمولاً نیازی به استفاده از علامات نگارشی خاصی برای این کلمه نیست مگر در جملههایی که نیاز به جدا کردن بخشهایی دارند.
همنشینیها: در فارسی، این کلمه معمولاً با کلماتی مانند "زندگی"، "و مر" و "پس از مر" به کار میرود.
توجه به بافت فرهنگی و ادبی: کلمه "مر" در ادب فارسی بار معنایی خاصی دارد و ممکن است در شعر و نثر به وفور یافت شود. لذا باید در انتخاب این کلمه دقت شود.
در کل، استفاده از کلمه "مر" بیشتر در متون ادبی و فرهنگی رایج است و در نوشتار رسمی باید با احتیاط به کار رود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
مرگ یک حقیقت غیرقابل اجتناب در زندگی هر موجود زندهای است.
در افسانهها، مر به عنوان نماد پایان و آغاز دوباره شناخته میشود.
او با تصور مر و زندگی پس از آن، به آرامش درونی دست یافت.