باد آورد
licenseمعنی کلمه باد آورد
معنی واژه باد آورد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | ريح، رياح، ريح البطن، نزعة، آلات النفخ، اتجاه، ونش، نفس، هراء، إحدى الجهات الأربع، التف، لف، انعطف، عبأ الساعة، أدار، إخترق متمعجا، رفع بونش، التوسي، غير إتجاه السفينة، إنعطف المركب، تمهل، ورط، أدار بذراع، ملأ، دار، تسلل إلى، أراح حتى يسترد أنفاسه، نفخ في بوق، عرض للهواء | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "باد آورد" در زبان فارسی به معنای چیزی است که به وسیله باد به جایی منتقل شده یا به وجود آمده است. این کلمه به صورت ترکیبی از دو واژه "باد" و "آورد" ساخته شده است. برای نوشتن و استفاده از این کلمه، به چند نکته نگارشی و قواعدی توجه کنید:
با رعایت این قواعد، میتوانید از کلمه "باد آورد" با دقت و درستی در نوشتههای خود استفاده کنید. | ||
واژه | باد آورد | ||
معادل ابجد | 218 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | اسم | ||
مختصات | (وَ) (اِمر.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی باد آورد | ||
پخش صوت |
- 1 گياهي خاردار از تيره ء کلمه "باد آورد" در زبان فارسی به معنای چیزی است که به وسیله باد به جایی منتقل شده یا به وجود آمده است. این کلمه به صورت ترکیبی از دو واژه "باد" و "آورد" ساخته شده است. برای نوشتن و استفاده از این کلمه، به چند نکته نگارشی و قواعدی توجه کنید: فاصلهگذاری: در نوشتههای فارسی، بهتر است واژهها به صورت جداگانه نوشته شوند. بنابراین "باد آورد" باید به صورت جدا نوشته شود و نه "بادآورد". علامت گذاری: اگر این کلمه در جملهای به کار میرود، میتوان از ویرگول یا دیگر علامتهای نگارشی برای جداسازی آن از سایر اجزای جمله استفاده کرد. استفاده از کلمه در جمله: تلاش کنید این کلمه را در جملات مختلف به کار ببرید تا با کاربرد آن آشنا شوید. به عنوان مثال: "باد آوردن گرد و خاک به داخل خانه موجب آزار ما شد." معناشناسی: آگاهی از معانی مختلف این کلمه در متنهای مختلف نیز مهم است، بهویژه در متون ادبی یا شاعرانه. با رعایت این قواعد، میتوانید از کلمه "باد آورد" با دقت و درستی در نوشتههای خود استفاده کنید.
مرکبيان و از دسته ء لوله گلي ها و از جنس
خار تاتاري (در حقيقت گونه اي از خار
تاتاري است) . اين گياه يکساله است و در
اکثر نقاط زمين خصوصا آسيا و اروپاي مرکزي
ميرويد و گلهايش در تداوي مورد استعمال
دارند خار مقدس شوک مبارک مبارک
ديکني شوقت اوتي شوکه المبر که باذ
آورد . - 2 کنگر خر - 3 نام عام گونه هاي
مختلف گياهان خاردار تيره ء مرکبيان از
نوع خارخسک و غيره . -4 نوايي است از
موسيقي .
ريح، رياح، ريح البطن، نزعة، آلات النفخ، اتجاه، ونش، نفس، هراء، إحدى الجهات الأربع، التف، لف، انعطف، عبأ الساعة، أدار، إخترق متمعجا، رفع بونش، التوسي، غير إتجاه السفينة، إنعطف المركب، تمهل، ورط، أدار بذراع، ملأ، دار، تسلل إلى، أراح حتى يسترد أنفاسه، نفخ في بوق، عرض للهواء