باز داشت
license
98
1667
100
معنی کلمه باز داشت
معنی واژه باز داشت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | detention, arrest, arrestment, deterrence, backset, curb, dissuasion, forbiddance, stoppage, it was open | ||
عربی | احتجاز، اعتقال، حجز، سجن، تأخير، حجز لفترة | ||
مرتبط | بازداشت، حبس، توقیف، بازداری، عقب زنی، وارونه، مکی، عود، جدول، زنجیر، لبه پیاده رو، هویزه، عنان، انصراف، دلسردسازی، نهی، منع، قدغن، ممانعت، ممنوعیت، سد، ایست، جلو گیری | ||
واژه | باز داشت | ||
معادل ابجد | 715 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی باز داشت | ||
پخش صوت |
- 1 منع ممانعت جلوگيري .
- 2 توقيف حبس .
detention, arrest, arrestment, deterrence, backset, curb, dissuasion, forbiddance, stoppage, it was open
احتجاز، اعتقال، حجز، سجن، تأخير، حجز لفترة
بازداشت، حبس، توقیف، بازداری، عقب زنی، وارونه، مکی، عود، جدول، زنجیر، لبه پیاده رو، هویزه، عنان، انصراف، دلسردسازی، نهی، منع، قدغن، ممانعت، ممنوعیت، سد، ایست، جلو گیری