بد خوی
license
98
1667
100
معنی کلمه بد خوی
معنی واژه بد خوی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | cranky, wicked, bad, fractious, bad-tempered, ill-humored, ill-humoured, ill-mannered, ill-tempered, bad temper | ||
عربی | غريب الأطوار، نزق، قلق | ||
مرتبط | بد خو، شریر، بدکار، بدجنس، نابکار، تبه کار، گناهکار، بد، خراب، مضر، زشت، نامساعد، فاسد، متمرد، زود رنج، کج خلق، ننر، تندخو، بد خلق، ترشرو، عبوس، بد اخلاق، بد روش، بی تربیت، بی ادب | ||
واژه | بد خوی | ||
معادل ابجد | 622 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بد خوی | ||
پخش صوت |
بد خلق بد خيم ذ زشت خوي
تند خو مقابل خوش خوي نيک خوي.
cranky, wicked, bad, fractious, bad-tempered, ill-humored, ill-humoured, ill-mannered, ill-tempered, bad temper
غريب الأطوار، نزق، قلق
بد خو، شریر، بدکار، بدجنس، نابکار، تبه کار، گناهکار، بد، خراب، مضر، زشت، نامساعد، فاسد، متمرد، زود رنج، کج خلق، ننر، تندخو، بد خلق، ترشرو، عبوس، بد اخلاق، بد روش، بی تربیت، بی ادب