بنده
licenseمعنی کلمه بنده
معنی واژه بنده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اسم، عبد، عبيد، مربوب، مملوك، آفريده، مخلوق ، چاكر، خادم، خدمتكار، خدمتگزار، غلام، گماشته، مستخدم، نوكر ، اسير، برده، زرخريد ، مقهور، مطيع، حلقهدرگوش، فرمانبردار ، اينجانب، من بندهنواز | ||
متضاد | آزاد، آزاده، حر آزاد، آزاده، حر 1- مقهور 2- مطيع، حلقهدرگوش، فرمانبردار 3- اينجانب، من بندهنواز | ||
انگلیسی | servant, slave, thrall, helot, bondservant, vassal, villein, my servant | ||
عربی | خادم، خادمة، مستخدم، لعبة، وصيف | ||
ترکی | hizmetkar | ||
فرانسوی | serviteur | ||
آلمانی | diener | ||
اسپانیایی | servidor | ||
ایتالیایی | servitore | ||
مرتبط | خدمتکار، نوکر، پیشخدمت، اسیر، زر خرید، بندگی، رعیت، برده بدون مزد و اجرت، تبعه، خراجگزار، همبیعت بالرد، دهاتی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بنده" در زبان فارسی به معنای "من" یا "خود" بهکار میرود و برای نشان دادن تواضع یا احترام به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت بعضی نکات نگارشی و قواعد دستور زبان فارسی اهمیت دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید به نحو احسن از کلمه "بنده" در نگارش و گفتار فارسی بهرهبرداری کنید. | ||
واژه | بنده | ||
معادل ابجد | 61 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bande | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: bandak، مقابلِ آزاد] | ||
مختصات | (بَ دِ) [ په . ] ( اِ.) | ||
آواشناسی | bande | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بنده | ||
پخش صوت |
برده ، زر خريد، غلام کلمه "بنده" در زبان فارسی به معنای "من" یا "خود" بهکار میرود و برای نشان دادن تواضع یا احترام به کار میرود. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت بعضی نکات نگارشی و قواعد دستور زبان فارسی اهمیت دارد: استفاده به جای "من": کلمه "بنده" معمولاً در متنهای رسمی و ادبی به جای "من" به کار میرود. بهعنوان مثال: "بنده به جلسه دعوت شدهام." توجه به تواضع: این کلمه بیشتر در contextهای رسمی و محترمانه استفاده میشود، بنابراین در مکالمات غیررسمی معمولاً از "من" استفاده میشود. جمع بستن: وقتی بخواهید به جمع اشاره کنید، میتوانید از "بندگان" استفاده کنید. مثلا: "بندگان به این نتیجه رسیدند." همراهی با صفات: میتوانید صفات مختلفی را به دنبال "بنده" قرار دهید. بهعنوان مثال: "بنده حقیر" یا "بنده مستحضر". استفاده در نامهنگاری: در نامههای رسمی، استفاده از "بنده" مناسب است. مثلاً در آغاز نامه: "بنده این نامه را به منظور..." با رعایت این نکات، میتوانید به نحو احسن از کلمه "بنده" در نگارش و گفتار فارسی بهرهبرداری کنید.
اسم، عبد، عبيد، مربوب، مملوك، آفريده، مخلوق ، چاكر، خادم، خدمتكار، خدمتگزار، غلام، گماشته، مستخدم، نوكر ، اسير، برده، زرخريد ، مقهور، مطيع، حلقهدرگوش، فرمانبردار ، اينجانب، من بندهنواز
آزاد، آزاده، حر آزاد، آزاده، حر
1- مقهور
2- مطيع، حلقهدرگوش، فرمانبردار
3- اينجانب، من بندهنواز
servant, slave, thrall, helot, bondservant, vassal, villein, my servant
خادم، خادمة، مستخدم، لعبة، وصيف
hizmetkar
serviteur
diener
servidor
servitore
خدمتکار، نوکر، پیشخدمت، اسیر، زر خرید، بندگی، رعیت، برده بدون مزد و اجرت، تبعه، خراجگزار، همبیعت بالرد، دهاتی