پوست کنده
licenseمعنی کلمه پوست کنده
معنی واژه پوست کنده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | picked, aboveboard, peeled | ||
عربی | مختار، اختار | ||
مرتبط | برگزیده، انتخاب شده، نوک تیز، لخت، نوک دار، راست، اشکارا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پوست کنده" در زبان فارسی به صورت ترکیبی از دو واژه "پوست" و "کنده" تشکیل شده است. در اینجا به قواعد نگارشی و برخی نکات مرتبط با آن اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "پوست کنده" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | پوست کنده | ||
معادل ابجد | 547 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
مختصات | (کَ دِ) (ص مف .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پوست کنده | ||
پخش صوت |
2 (صفت) -1 پوست بر آورده پوست کلمه "پوست کنده" در زبان فارسی به صورت ترکیبی از دو واژه "پوست" و "کنده" تشکیل شده است. در اینجا به قواعد نگارشی و برخی نکات مرتبط با آن اشاره میکنم: نوع واژه: "پوست کنده" یک ترکیب وصفی است که به معنای حالتی از چیزی است که پوست آن کنده شده است. این ترکیب معمولاً به اشیاء یا مواد غذایی اشاره دارد، مانند میوهها. نقطهگذاری: در نوشتار فارسی، وقتی از ترکیب "پوست کنده" استفاده میشود، معمولاً نیازی به قرار دادن ویرگول یا نقطهگذاری خاصی بین دو واژه نیست، مگر آنکه به عنوان بخشی از جملهی بزرگتر به کار رود. نحوهی استفاده: این کلمه میتواند به عنوان صفت استفاده شود، مثلاً "سیب پوست کنده" به معنی سیبی است که پوست آن گرفته شده است. توجه به مفهوم: در برخی موارد، "پوست کنده" ممکن است به صورت مجازی نیز به کار رود که در این صورت باید به معنای مورد نظر دقت کرد. نحوهی ترکیب با افعال و جملات: مانند سایر ترکیبهای وصفی، میتوان از آن در جملات به صورت زیر استفاده کرد: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "پوست کنده" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
باز کرده .-2 رکبي پرده صريح آشکار.
picked, aboveboard, peeled
مختار، اختار
برگزیده، انتخاب شده، نوک تیز، لخت، نوک دار، راست، اشکارا