پیاده رفتن
license
98
1667
100
معنی کلمه پیاده رفتن
معنی واژه پیاده رفتن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | walk, walking | ||
عربی | مشية، سير، سلوك، نزهة على الأقدام، أدنى درجات السرعة، طريق الحارس، مرتبة إجتماعية، دنيا، عالم، حرفة، مشى، تنزه، ظهر، اجتاز | ||
مرتبط | راه رفتن، گام زدن، پیادهرفتن، گردش کردن، تفرج کردن، سیر کردن | ||
واژه | پیاده رفتن | ||
معادل ابجد | 752 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیاده رفتن | ||
پخش صوت |
رفتن باپايبا پاهاي خود
حرکت کردن طي طريق بي مرکب
مقابل سواره رفتن : پس قرار
افتاد که بخدمت عم آيد و... :
بگاه رکوب و نزول عم در رکاب پياده شود.
(سلجوقنامه ء ظهيري 451)
walk, walking
مشية، سير، سلوك، نزهة على الأقدام، أدنى درجات السرعة، طريق الحارس، مرتبة إجتماعية، دنيا، عالم، حرفة، مشى، تنزه، ظهر، اجتاز
راه رفتن، گام زدن، پیادهرفتن، گردش کردن، تفرج کردن، سیر کردن