پیاده شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه پیاده شدن
معنی واژه پیاده شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | disembark, land, alight, descend, getting off | ||
عربی | نزل من السفينة، نزل من بالسفينة، ترجل من مركبة، النزول | ||
مرتبط | پیاده کردن، از کشتی در اوردن، تخلیه کردن، به خشکی امدن، رسیدن، بزمین نشستن، فرود امدن، تخفیف دادن، فروکش کردن، سرازیر شدن، پایین امدن، نزول کردن، پایین رفتن | ||
واژه | پیاده شدن | ||
معادل ابجد | 376 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
مختصات | ( ~. شُ دَ)(مص ل .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی پیاده شدن | ||
پخش صوت |
فرود آمدن از ستور،بزير آمدن از آن،پائين آمدن
disembark, land, alight, descend, getting off
نزل من السفينة، نزل من بالسفينة، ترجل من مركبة، النزول
پیاده کردن، از کشتی در اوردن، تخلیه کردن، به خشکی امدن، رسیدن، بزمین نشستن، فرود امدن، تخفیف دادن، فروکش کردن، سرازیر شدن، پایین امدن، نزول کردن، پایین رفتن