تشت
licenseمعنی کلمه تشت
معنی واژه تشت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تغار، لگن، تبنگو | ||
انگلیسی | the pan | ||
عربی | المقلاة | ||
ترکی | tava | ||
فرانسوی | poêle | ||
آلمانی | pfanne | ||
اسپانیایی | cacerola | ||
ایتالیایی | padella | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تشت" به معنای ظرفی است که معمولاً برای شستشو یا قرار دادن آب و برخی مواد دیگر استفاده میشود. در زبان فارسی، قواعد نحوی و نگارشی مرتبط با این کلمه به شرح زیر است:
توجه به این نکات و اصول، به بهبود نگارش و بیان شما در استفاده از این کلمه کمک میکند. | ||
واژه | تشت | ||
معادل ابجد | 1100 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | tašt | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: tašt] | ||
مختصات | (تَ) (اِ.) | ||
آواشناسی | taSt | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تشت | ||
پخش صوت |
ظرف فلزي بزرگ و پهن و اندکي گرد کلمه "تشت" به معنای ظرفی است که معمولاً برای شستشو یا قرار دادن آب و برخی مواد دیگر استفاده میشود. در زبان فارسی، قواعد نحوی و نگارشی مرتبط با این کلمه به شرح زیر است: نقش واژه: "تشت" یک اسم است و میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا حتی اسم پیشوندی در جملات استفاده شود. جمعسازی: جمع "تشت" به صورت "تشتها" است. صرف در جملات: نکات نگارشی: وارد کردن صفت: میتوان در کنار "تشت" از صفات استفاده کرد. مثلا: "تشت بزرگ"، "تشت قدیمی". توجه به این نکات و اصول، به بهبود نگارش و بیان شما در استفاده از این کلمه کمک میکند.
که در آن لباس و غيره شويند. يا تشت
کسي از بام افتادن . رسوا شدن او
آشکار گشتن راز وي .
تغار، لگن، تبنگو
the pan
المقلاة
tava
poêle
pfanne
cacerola
padella