تکان دادن
licenseمعنی کلمه تکان دادن
معنی واژه تکان دادن
shake
|
تکان دادن
مترادف:
1- لرزاندن، بهلرزه درآوردن
2- جنباندن، حركت دادن
3- منقلب كردن
4- متوجه ساختن، به خود آمدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
530
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
shake | flick , wiggle , budge , hitch , wag , move , hustle , pulsate , shock , startle , stir , agitate , impulse , jar , jolt , jounce , concuss , convulse , shag , shrug off , twiddle
عربی
هزة | مصافحة , تحريك , صرف , ارتجاج , ترنح , رجة , هزة أرضية , ارتعاش , طرد , قشعريرة , اهتز , هز , رج , نفض , صافح , زعزع , تخلص من , ارتعش , أثار المشاعر , تساقط , تخلى , ارتجف , استخرج , سب , ذهل , انتفض , هز الشجرة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "تکان دادن" به عنوان یک فعل در زبان فارسی استفاده میشود. در اینجا به برخی از نکات و قواعد نگارشی و زبانی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
1. تعریف و ساختار:
- "تکان دادن" یک فعل مرکب است که از دو جز "تکان" و "دادن" تشکیل شده است. به معنای حرکت دادن یا جابجا کردن چیزی به صورت موقت است.
2. استفاده در جملات:
- به عنوان فعل اصلی:
- "او کتاب را تکان داد تا گرد و غبار آن گرفته شود."
- به عنوان فعل همگانی:
- "باید گاهی اوقات احساسات خود را تکان دهیم."
3. زمان و شخص:
- این فعل میتواند در زمانهای مختلف صرف شود:
- زمان حال: "تکان میدهد"
- زمان گذشته: "تکان داد"
- زمان آینده: "تکان خواهد داد"
4. قاعدههای نگارشی:
- در نوشتار فارسی، باید به قواعد نوشتاری توجه داشت؛ به عنوان مثال:
- فعلها باید به درستی با فاعل جملات همخوانی داشته باشند.
- نشانهگذاری و استفاده از ویرگولها در جملات مرکب حائز اهمیت است.
5. مترادفها و مشابهها:
- ممکن است معانی مشابهی داشته باشد، مانند "حرکت دادن" یا "جابجا کردن".
6. نکات ترکیبی:
- میتوان از این کلمه در ساختهای ترکیبی نیز استفاده کرد:
- "تکان دادن سر"، "تکان دادن دست"، "تکان دادن بدن"
با رعایت این نکات، میتوان به درستی و زیبایی از کلمه "تکان دادن" در زبان فارسی استفاده کرد.