تمیز دادن
license
98
1667
100
معنی کلمه تمیز دادن
معنی واژه تمیز دادن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بازشناختن، تشخيص دادن، درك كردن، فهميدن 2- متمايز ساختن، امتياز قايل شدن | ||
عربی | ميز، صنف، إكتسب شهرة، بوب، أبلى بلاء حسن، لحظ الفرق، تميز | ||
واژه | تمیز دادن | ||
معادل ابجد | 516 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی تمیز دادن | ||
پخش صوت |
بازشناختن از يکديگر
1- بازشناختن، تشخيص دادن، درك كردن، فهميدن
2- متمايز ساختن، امتياز قايل شدن
ميز، صنف، إكتسب شهرة، بوب، أبلى بلاء حسن، لحظ الفرق، تميز