اجرا ء
licenseمعنی کلمه اجرا ء
معنی واژه اجرا ء
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | performance, implementation, execution, administration, accomplishment | ||
عربی | أداء، إنجاز، تأدية، تمثيل، فعالية، مسرحية، سلوك، سير العمل، تشخيص، مباشرة، عمل عظيم، إشتغال محرك، فعل | ||
مرتبط | کارایی، انجام، نمایش، ایفا، شاهکار، اعدام، توقیف، ادا، انفاذ، حکومت، سیاست، وصایت، ادارهء کل، الغاء، اتمام، کمال، هنر | ||
واژه | اجرا ء | ||
معادل ابجد | 205 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اجرا ء | ||
پخش صوت |
کنش رواکي انجام دادن
و روان کردن از پيش بردن کاربست
- 1 (مصدر) راندن روا کردن امري .
- 2 وظيفه و راتبه و جيره مقرر کردن براي
کسي . - 3 کسي را وکيل کردن .
- 4 امضا ء کردن . - 5 بکار بردن لفظ و
عبارت . - 6 (اسم) راتبه وظيفه
ادرار جيره . ممال آن (اجري) است
- 7 (مصدر) بمرحله ء عمل گذاشتن حکمي
که قطعيت يافته است . يا بموقع اجرا ء
گذاشتن (گذاردن) . اجرا کردن
بجريان انداختن بکار بستن از گفتار
بکردار آوردن .
performance, implementation, execution, administration, accomplishment
أداء، إنجاز، تأدية، تمثيل، فعالية، مسرحية، سلوك، سير العمل، تشخيص، مباشرة، عمل عظيم، إشتغال محرك، فعل
کارایی، انجام، نمایش، ایفا، شاهکار، اعدام، توقیف، ادا، انفاذ، حکومت، سیاست، وصایت، ادارهء کل، الغاء، اتمام، کمال، هنر