احیا ء
licenseمعنی کلمه احیا ء
معنی واژه احیا ء
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | resuscitation, revival, reduction, reclamation, resurrection, vigil, vivification, reductional | ||
عربی | إحياء، انتعاش، الإنعاش | ||
مرتبط | بهوش اوری، تجدید، تقویت، استقرار مجدد، تمدید، کاهش، تقلیل، تنزیل، اختصار، تبدیل، استرداد، احیا اراضی، اباد سازی، رستاخیز، قیام، قیام عیسی از مردگان، رستاخیز کردن، شب زنده داری، بیخوابی، دعای شب، حیات بخشی، زندگی، احاله | ||
واژه | احیا ء | ||
معادل ابجد | 20 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی احیا ء | ||
پخش صوت |
زنده شدن نو جان شدن جان گرفتن
جمع : حي . - 1 (صفت اسم) زندگان .
- 2 قبيله ها خاندانها .
- 1 (مصدر) زنده کردن
زنده گردانيدن . - 2 آباد کردن زمين
زراعت کردن اراضي موات .
- 3 (مصدر) شب را بعبادت گذرانيدن .
- 5 (اسم) زندگي زندگي از نو .
يا شبهاي احيا ء . شبهاي نوزدهم و
بيست و يکم و بيست و سوم ماه رمضان
(نزد شيعه .)
resuscitation, revival, reduction, reclamation, resurrection, vigil, vivification, reductional
إحياء، انتعاش، الإنعاش
بهوش اوری، تجدید، تقویت، استقرار مجدد، تمدید، کاهش، تقلیل، تنزیل، اختصار، تبدیل، استرداد، احیا اراضی، اباد سازی، رستاخیز، قیام، قیام عیسی از مردگان، رستاخیز کردن، شب زنده داری، بیخوابی، دعای شب، حیات بخشی، زندگی، احاله