دست گزیدن
licenseمعنی کلمه دست گزیدن
معنی واژه دست گزیدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | stand up | ||
عربی | وقف، انتصب، وقف منتصبا، قاوم البلى، تزوج، نهض، قام، واجه، انهض | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دست گزیدن" به معنی گزیدن یا نیش زدن دست است و در زبان فارسی به صورت "دست گزیدن" نوشته میشود. در مورد نگارش و قواعد مربوط به آن میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
در نهایت، همیشه به لحن وcontext (بافت) نگارشی توجه داشته باشید تا جملهها به شکل درست و معنادار نوشته شوند. | ||
واژه | دست گزیدن | ||
معادل ابجد | 555 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | ( ~. گَ دَ) (مص ل .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دست گزیدن | ||
پخش صوت |
دريغ خوردن افسوس خوردن کلمه "دست گزیدن" به معنی گزیدن یا نیش زدن دست است و در زبان فارسی به صورت "دست گزیدن" نوشته میشود. در مورد نگارش و قواعد مربوط به آن میتوان به نکات زیر اشاره کرد: فعل مرکب: "دست گزیدن" یک فعل مرکب است که از دو بخش "دست" و "گزیدن" تشکیل شده است. در نگارش این نوع افعال باید به جدا یا چسبیده نوشتن آنها توجه داشت. استفاده از حرف جر: در جملات مختلف ممکن است با حرفهای جر به کار برود، مثلاً "او به دست گزید". سازگاری زمان فعل: در جملات مختلف، زمان فعل باید با سایر اجزای جمله سازگاری داشته باشد. مثلاً "او دست گزید" به معنای گذشته است و "او دست میزند" به معنای حال است. در نهایت، همیشه به لحن وcontext (بافت) نگارشی توجه داشته باشید تا جملهها به شکل درست و معنادار نوشته شوند.
تاسف داشتن .
(صفت) آنچه که با دست
آنرا انتخاب کرده باشند دست چين .
- 2 منتخب بر کزيده .
- 3 (صفت) آنکه پيوسته خواهد
در مسند و در صدر مجلس نشيند .
- 4 اسب جنيبت اسب کوتل .
stand up
وقف، انتصب، وقف منتصبا، قاوم البلى، تزوج، نهض، قام، واجه، انهض