دست گزیدن
license
98
1667
100
معنی کلمه دست گزیدن
معنی واژه دست گزیدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | stand up | ||
عربی | وقف، انتصب، وقف منتصبا، قاوم البلى، تزوج، نهض، قام، واجه، انهض | ||
واژه | دست گزیدن | ||
معادل ابجد | 555 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | ( ~. گَ دَ) (مص ل .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دست گزیدن | ||
پخش صوت |
دريغ خوردن افسوس خوردن
تاسف داشتن .
(صفت) آنچه که با دست
آنرا انتخاب کرده باشند دست چين .
- 2 منتخب بر کزيده .
- 3 (صفت) آنکه پيوسته خواهد
در مسند و در صدر مجلس نشيند .
- 4 اسب جنيبت اسب کوتل .
stand up
وقف، انتصب، وقف منتصبا، قاوم البلى، تزوج، نهض، قام، واجه، انهض