سبب شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه سبب شدن
معنی واژه سبب شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | باعث شدن، انگيزه شدن، موجب شدن، مسبب شدن، وسيله گشتن، وسيله شدن | ||
انگلیسی | cause, occasion | ||
عربی | سبب، قضية، القضية، داع، علة سبب، موجه، دافع باعث، دعوى قضائية، أيد فكرة ما، قاضى، ضم جهده | ||
مرتبط | موجب شدن، ایجاد کردن، باعی شدن، واداشتن، انگیختن | ||
واژه | سبب شدن | ||
معادل ابجد | 418 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سبب شدن | ||
پخش صوت |
جتکاندن
(مصدر) علت وجود چيزي شدن باعث شدن.
باعث شدن، انگيزه شدن، موجب شدن، مسبب شدن، وسيله گشتن، وسيله شدن
cause, occasion
سبب، قضية، القضية، داع، علة سبب، موجه، دافع باعث، دعوى قضائية، أيد فكرة ما، قاضى، ضم جهده
موجب شدن، ایجاد کردن، باعی شدن، واداشتن، انگیختن