ضایع شدن
license
98
1667
100
معنی کلمه ضایع شدن
معنی واژه ضایع شدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | rot, addle | ||
عربی | تعفن، تسوس، نخر، فسد، تفسخ، عفن، فساد، هراء، بلاهة، حماقة، نخر الحنطة | ||
مرتبط | فاسد شدن، پوسیدن، فاسد کردن، ضایع کردن، گیج کردن، خرفت کردن، عیب دار کردن | ||
واژه | ضایع شدن | ||
معادل ابجد | 1235 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ضایع شدن | ||
پخش صوت |
کراشيدن تباهيدن پوسيدن گنديدن
(مصدر) - 1 تباه شدن نابود شدن .
- 2 بي فايده شدن بيهوده گشتن .
- 3 فرو گذاشته شدن . - 4 مهمل گشتن
بيکار گشتن . - 5 گم شدن . - 6 گنديده شدن
(تخم مرغ و مانند آن) .
rot, addle
تعفن، تسوس، نخر، فسد، تفسخ، عفن، فساد، هراء، بلاهة، حماقة، نخر الحنطة
فاسد شدن، پوسیدن، فاسد کردن، ضایع کردن، گیج کردن، خرفت کردن، عیب دار کردن