جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
کلمه "عاجز" در زبان فارسی به معنای ناتوان و فاقد قدرت یا توانایی است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنیم:
املا: کلمه "عاجز" به این صورت نوشته میشود و از نظراِملایی صحیح است.
جنس کلمه: "عاجز" صفت است و میتواند به مخلوقات یا اشخاص نسبت داده شود. نرمالاً با واژههای مذکر یا مؤنث به کار میرود؛ مثلاً "عاجز از کار"، "عاجز از بیان".
صرف و نحو: این کلمه میتواند به صورتهای مختلف در جملات به کار برده شود:
به عنوان صفت: "او انسان عاجزی است."
به عنوان اسم: "عاجز بودن از عذرخواهی."
ترکیبها: این کلمه معمولاً با کلمات دیگری ترکیب میشود، مانند:
عاجز از: (ناتوان در انجام کاری)
عاجز در: (ناتوان در بیان احساسات یا افکار)
معادلهای قیدی: در جملات میتوانید از قیدهایی مانند "به شدت"، "کاملاً" در کنار "عاجز" استفاده کنید: "او به شدت عاجز بود".
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "عاجز" استفاده کرده و جملات خود را صحیح و مفهوم بیان کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او در مقابل مشکلات زندگی احساس عاجزگی میکند و نمیداند چگونه با آنها روبهرو شود.
بسیاری از افراد در برابر ناعدالتیها عاجز و بیپناه هستند و نیاز به حمایت دارند.
آنقدر رنج کشیده بود که دیگر هیچ امیدی نداشت و احساس عاجز بودن او را فرامیگرفت.
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مرتبط: محجور، نفهم، نا قابل، بی مهارت، ضعیف، سست، کم دوام، لاغر، کور، نابینا، بی بصیرت، تاریک، غیر خوانایی، نحیف، کم زور، معیوب، لنگ، چلاق، زمین گیر
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر