فنا
licenseمعنی کلمه فنا
معنی واژه فنا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | انهدام، زوال، عدم، مردن، مرگ، موت، نابودي، نيستي، نيستي، هلاك | ||
متضاد | بقا، هستي | ||
انگلیسی | death,perdition,inexistence | ||
عربی | الموت، موت، وفاة، قتل، مصرع، احتضار، تبدد، ضياع | ||
ترکی | yok etme | ||
فرانسوی | annihilation | ||
آلمانی | vernichtung | ||
اسپانیایی | aniquilación | ||
ایتالیایی | annientamento | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "فنا" دارای چندین قاعده و نکته نگارشی و زبانی در زبان فارسی است. در ادامه به برخی از این نکات اشاره میشود:
اگر سوال خاصی درباره کلمه "فنا" یا کاربرد آن دارید، خوشحال میشوم که به آن پاسخ دهم! | ||
واژه | فنا | ||
معادل ابجد | 131 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | fenā | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: فناء، جمع: اَفنیَة] [قدیمی] | ||
مختصات | (فِ) [ ع . فناء ] (اِ.) | ||
آواشناسی | fanA | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی فنا | ||
پخش صوت |
- 1 تاجريزي سگ انگور کلمه "فنا" دارای چندین قاعده و نکته نگارشی و زبانی در زبان فارسی است. در ادامه به برخی از این نکات اشاره میشود: معنی و مفهوم: "فنا" به معنای زوال، نابودی یا ناپدیدی است. این کلمه معمولاً در مباحث فلسفی و عرفانی به کار میرود. صرف و نحو: "فنا" یک اسم نکره است و میتواند به عنوان اسم خاص یا عام استفاده شود. نسبت به آن هنگام استفاده میتوان از تشبیه یا توصیف استفاده کرد. گذراندن وزن: در شعر فارسی، "فنا" به دلیل وزن و قافیهاش میتواند در قالبهای مختلف شعری به کار رود. استفاده در عبارات و اصطلاحات: "فنا" معمولاً در ترکیب با دیگر کلمات مانند "فنا و بقا" یا "فناپذیر" به کار میرود. نکات نگارشی: در نوشتار، "فنا" باید به شکل صحیح و با رعایت قواعد نوشتاری فارسی نوشته شود. به عنوان مثال، در ابتدای جمله با حرف بزرگ شروع میشود و در میان جمله به شکل معمول ادامه پیدا میکند. اگر سوال خاصی درباره کلمه "فنا" یا کاربرد آن دارید، خوشحال میشوم که به آن پاسخ دهم!
- 2 پشکل در برخي واژه نامه ها
((فنا ء)) آمده که نادرست است .
- 1 (مصدر) سپري شدن نيست گرديدن
- 2 (اسم) نيستي زوال نابودي
- 3 به معاني متعدد اطلاق شود : الف -
زوال شعور سالک است بر اثر استيلاي
ظهور حق بر باطن وي . ب - سقوط و
زوال اوصاف مذموم در مقابل بقا ء که
وجود و پديد آمدن اوصاف محمود است
ج - فنا ء در شيخ که عبارت از تبديل و
تحول صفات مريد است به صفات شيخ و به
عبارت ديگر فنا ء مريد است در مراد که
اولين مرتبت فنا مي باشد - 4 فنا ء
في الله که تبديل صفات بشريت به صفات
حق تعالي و خصايص الهي است . فنا ء
سه مرحله دارد : الف - محو ب -
طمس - 3 محق . مقابل فنا ء بقا ء
است . يا فنا ء نفس . يکي از مراتب
قوه عملي است و آن بيرون آمدن از
خودبيني و مقصور گردانيدن نظر است بر
ملاحظه عظمت و جلال خدايي به نحوي
که همه موجودات و کمالات آن ها را
مستهلک و ناچيز بينند در جنب وجود
و کمالات ذات باري تعالي پس هر وجودي
و هر علم و هر قدرتي را مستهلک در وجود
علم و قدرت ذات واجب الوجود بيند مانند
استهلاک نود ستارگان درجنب نور آفتاب .
(اسم) سگ انگور
انهدام، زوال، عدم، مردن، مرگ، موت، نابودي، نيستي، نيستي، هلاك
بقا، هستي
death,perdition,inexistence
الموت، موت، وفاة، قتل، مصرع، احتضار، تبدد، ضياع
yok etme
annihilation
vernichtung
aniquilación
annientamento