گریه فرو خوردن
licenseمعنی کلمه گریه فرو خوردن
معنی واژه گریه فرو خوردن
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| انگلیسی | crying | ||
| عربی | بكاء، صياح، عواء، صارخ، شنيع | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) عبارت «گریه فرو خوردن» در زبان فارسی به معنای کنترل یا مهار کردن احساساتی است که ممکن است به شکل گریه بروز پیدا کنند. برای نوشتن و استفاده از این عبارت در متن‌ها، رعایت چند نکته نگارشی و زبانی می‌تواند مفید باشد:
مثال: "او تلاش کرد گریه‌اش را فرو بخورد و خود را کنترل کند." با رعایت این نکات میتوانید از عبارت «گریه فرو خوردن» به‌طور مؤثر و مناسب در نگارش خود استفاده کنید. | ||
| واژه | گریه فرو خوردن | ||
| معادل ابجد | 1381 | ||
| تعداد حروف | 12 | ||
| نوع | مصدر | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی گریه فرو خوردن | ||
| پخش صوت | |||
ضبط کردن گريه خودداري عبارت «گریه فرو خوردن» در زبان فارسی به معنای کنترل یا مهار کردن احساساتی است که ممکن است به شکل گریه بروز پیدا کنند. برای نوشتن و استفاده از این عبارت در متن‌ها، رعایت چند نکته نگارشی و زبانی می‌تواند مفید باشد: استفاده صحیح از فعل: عبارت باید به قاعده ساختار فارسی باشد. "فرو خوردن" به معنای مهار کردن یا نگه داشتن چیزی در درون است. بنابراین هنگام استفاده از این عبارت دقت کنید که با ساختار جمله همخوانی داشته باشد. عدم تکرار: اگر از این عبارت در یک متن استفاده می‌کنید، سعی کنید به جای تکرار آن، از مترادف‌ها یا عبارات مشابه (مثل "گریه را بازداشتن" یا "احساسات را کنترل کردن") استفاده کنید تا متن روان‌تر شود. رعایت لحن و سبک: این عبارت ممکن است با لحن و سبک ادبی یا محاوره‌ای متفاوت به کار رود. در ادبیات، معمولاً با احساس عمیق‌تری استفاده می‌شود، در حالی که در زبان محاوره ممکن است به شکل ساده‌تری بیان شود. نیاز به توضیح: اگر این عبارت برای خواننده ممکن است نامفهوم باشد، میتوانید از توضیحاتی استفاده کنید که مفهوم آن را روشن کند. مثال: "او تلاش کرد گریه‌اش را فرو بخورد و خود را کنترل کند." با رعایت این نکات میتوانید از عبارت «گریه فرو خوردن» به‌طور مؤثر و مناسب در نگارش خود استفاده کنید.
کردن از گريستن .
crying
بكاء، صياح، عواء، صارخ، شنيع
