گواهی
licenseمعنی کلمه گواهی
معنی واژه گواهی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- استشهاد، تاييد، تصديق، شهادت 2- تاييديه، گواهي نامه، مدرك | ||
انگلیسی | witness, evidence, certification, testimony, attestation, deposition, warrant, testis | ||
عربی | الشاهد، شاهد، شهادة، شهد، دلى بشهادته | ||
ترکی | sertifikasyon | ||
فرانسوی | attestation | ||
آلمانی | zertifizierung | ||
اسپانیایی | certificación | ||
ایتالیایی | certificazione | ||
مرتبط | شاهد، گواه، مدرک، سند، تصدیق، اظهار، دلیل، تصدیق امضاء، تحلیف، ورقه استشهاد، نوشته، حکم، سند عندالمطالبه، بیضه، خایه، تخم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "گواهی" در زبان فارسی به معنای مستندات تأییدکننده یا شهادتدهنده است و در متون رسمی و حقوقی کاربرد فراوانی دارد. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و استفاده صحیح این کلمه اشاره میشود:
بهتر است همیشه در متنها و مستندات خود دقت کنید که "گواهی" به درستی و در بافت صحیح به کار رود. | ||
واژه | گواهی | ||
معادل ابجد | 42 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | go(a)vāhi | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، حاصل مصدر) ‹گوایی› | ||
مختصات | ( ~ .) (حامص .) | ||
آواشناسی | govAhi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی گواهی | ||
پخش صوت |
شهادت کلمه "گواهی" در زبان فارسی به معنای مستندات تأییدکننده یا شهادتدهنده است و در متون رسمی و حقوقی کاربرد فراوانی دارد. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و استفاده صحیح این کلمه اشاره میشود: نوشتار صحیح: کلمه "گواهی" باید به درستی و بدون اشتباهات املایی نوشته شود. گونگی به کارگیری: معمولاً "گواهی" به همراه حروف اضافه مختلف استفاده میشود. برای مثال: رسمالخط: در نوشتار رسمی، حروف "گ" و "ه" در "گواهی" باید به درستی و به صورت استاندارد نوشته شوند. استفاده از علامات نگارشی: حداکثر دقت در استفاده از ویرگول، نقطه و سایر علامات نگارشی در جملاتی که "گواهی" در آنها به کار رفته است، اهمیت دارد. جمع و مفرد: در موارد نیاز به جمع، به شکل "گواهیها" تبدیل میشود. بهتر است همیشه در متنها و مستندات خود دقت کنید که "گواهی" به درستی و در بافت صحیح به کار رود.
1- استشهاد، تاييد، تصديق، شهادت
2- تاييديه، گواهي نامه، مدرك
witness, evidence, certification, testimony, attestation, deposition, warrant, testis
الشاهد، شاهد، شهادة، شهد، دلى بشهادته
sertifikasyon
attestation
zertifizierung
certificación
certificazione
شاهد، گواه، مدرک، سند، تصدیق، اظهار، دلیل، تصدیق امضاء، تحلیف، ورقه استشهاد، نوشته، حکم، سند عندالمطالبه، بیضه، خایه، تخم