اعتراض کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه اعتراض کردن
معنی واژه اعتراض کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | protest, squawk, fuss, object, animadvert, except, fulminate, obtest, impugn | ||
عربی | احتجاج، اعتراض، شكوى، احتج، اعترض، عارض، أعلن، أكد، وقفة احتجاجية | ||
مرتبط | واخواست کردن، غرولند کردن، قدقد کردن، جیغ ناگهانی زدن، صدای اردک دراوردن، نق نق زدن، هایهو کردن، ایراد گرفتن، خردهگیری کردن، مخالفت کردن، خرده گرفتن، مستثنی کردن، مشمول نکردن، رعد و برق زدن، غریدن، منفجر شدن، محترق شدن، با تهدید سخن گفتن، التماس کردن، بشهادت طلبیدن، رد کردن، تکذیب کردن، مورد اعتراض قرار دادن | ||
واژه | اعتراض کردن | ||
معادل ابجد | 1746 | ||
تعداد حروف | 10 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اعتراض کردن | ||
پخش صوت |
پرخاشيدن پرخاش کردن چخيدن
واخواستن
protest, squawk, fuss, object, animadvert, except, fulminate, obtest, impugn
احتجاج، اعتراض، شكوى، احتج، اعترض، عارض، أعلن، أكد، وقفة احتجاجية
واخواست کردن، غرولند کردن، قدقد کردن، جیغ ناگهانی زدن، صدای اردک دراوردن، نق نق زدن، هایهو کردن، ایراد گرفتن، خردهگیری کردن، مخالفت کردن، خرده گرفتن، مستثنی کردن، مشمول نکردن، رعد و برق زدن، غریدن، منفجر شدن، محترق شدن، با تهدید سخن گفتن، التماس کردن، بشهادت طلبیدن، رد کردن، تکذیب کردن، مورد اعتراض قرار دادن