جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
احتفظ|حفظ , استمر , ظل , كبت , ودع , راعى , أعاد , ربى , أخفى , إمتنع عن , اعتصم , وقى , سيطر , إعتكف في , صمد , طعم , أعال , حجز , واصل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "نگاه داشتن" یک فعل مرکب است که متشکل از "نگاه" و "داشتن" میباشد. در استفاده از این کلمه و نگارش آن، باید به چند نکته توجه کرد:
بهکارگیری درست: "نگاه داشتن" به معنای حفظ کردن یا نگهداری کردن چیزی است. این کلمه معمولاً در معنای معنوی و فیزیکی به کار میرود. مثلاً:
او میخواهد این راز را نگاه دارد.
از این کتاب به خوبی نگاه داری کن.
نحوه نگارش: "نگاه داشتن" به صورت سهکلمهای و با فاصله نوشته میشود. در فارسی، هیچگاه این فعل مرکب به دستوری دیگر یا به شکل دیگری مانند "نگاهدار" نوشته نمیشود.
استفاده از وجههای مختلف فعل:
در زمان حال: نگاه میدارم، نگاه میداری.
در زمان گذشته: نگاه داشتم، نگاه داشتی.
در زمان آینده: نگاه خواهم داشت، نگاه خواهی داشت.
همنشینی با سایر کلمات: این فعل میتواند با قیدها و صفات مختلف به کار رود. به عنوان مثال:
او با دقت نگاهش را نگه داشت.
باید این موضوع را به خاطر بسپارم و نگاهش دارم.
قواعد نگارشی: در متنهای رسمی و ادبی، رعایت قواعد نگارشی از جمله استعمال صحیح و بهجا و رعایت قواعد علامتگذاری (مثل ویرگول، نقطه و ...) اهمیت دارد.
به طور کلی، "نگاه داشتن" یک فعل مهم در زبان فارسی است که باید در جاهای مناسب و با دقت استفاده شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او تصمیم گرفت که احساساتش را در درون خود نگاه دارد تا دیگران را نگران نکند.
معلم تلاش کرد تا توجه دانشآموزان را در طول کلاس نگاه داشته و آنها را به بحثهای فعال تشویق کند.
برای حفظ آرامش در خانه، باید اختلافات را به شیوهای مناسب نگاه داشت و حل کرد.
فرهنگ فارسی معین
واژگان مرتبط: حفظ کردن، ادامه دادن، اداره کردن، نگه داری کردن، مداومت بامری دادن، نگه داشتن، گرفتن، در دست داشتن، چسبیدن، منعقد کردن، از دست ندادن، ابقا کردن، پس انداز کردن، اندوختن، نجارت دادن، رهایی بخشیدن، پس انداختن، دریغ داشتن، منع کردن، خود داری کردن، مضایقه داشتن، باقی نگهداشتن، نگهبانی کردن، پاییدن، پاسداری کردن، محافظت کردن، محفوظ کردن، جشن گرفتن، بیادگار نگاه داشتن، ماندن، باقی ماندن، توقف کردن، باز داشتن، متوقف ساختن، ایستادن، پر کردن، خوابیدن، از عهده برامدن، گلاویز شدن با، بعهده گرفتن، افسار کردن، دارای اسباب و لوازم کردن