جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

vazife
duty  |

وظیفه

معنی: 1- تكليف، فريضه  
2- خدمت، رسالت، ماموريت، مسوليت  
3- شغل، عمل، كار  
4- نقش  
5- ادرار، حقوق، رستاد، شهريه، گذران، ماهيانه، مستمري، معاش، مقرري، مواجب
3330 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: وظیفَة، جمع: وظائف]
مختصات: (وَ فِ یا فَ) [ ع . وظیفة ] (اِ.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: vazife
منبع: واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد: 1001
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
duty | task , function , obligation , role , work , assignment , office , incumbency , service , taskwork
ترکی
görev
فرانسوی
devoir
آلمانی
pflicht
اسپانیایی
deber
ایتالیایی
dovere
عربی
واجب | مهمة , خدمة , فريضة , مسئولية , خدمة عسكرية , الشغل المؤدى
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "وظیفه" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نویسه‌گذاری: کلمه "وظیفه" با واو و زبانی فارسی نوشته می‌شود و در هیچ موردی باید با غلط املایی مانند "و ظیفه" یا "وظیف" اشتباه گرفته نشود.

  2. معنی: "وظیفه" به معنای مسئولیت یا کاری است که بر عهده فردی گذاشته می‌شود. این کلمه در متون مختلف می‌تواند به معانی متفاوتی به کار رود، از جمله وظیفه‌های اجتماعی، کارهای اداری و غیره.

  3. مفرد و جمع: "وظیفه" در حالت مفرد به کار می‌رود و برای جمع آن می‌توانید از "وظایف" استفاده کنید.

  4. کاربرد در جملات: در جملات باید دقت کنید که کلمه "وظیفه" به درستی در نقشی که دارد قرار گیرد. به عنوان مثال:

    • "وظیفه‌ی هر فرد احترام به حقوق دیگران است."
    • "او وظیفه‌اش را به خوبی انجام داد."
  5. نکات دستوری:

    • "وظیفه" معمولاً به عنوان اسم، همراه با فعل یا صفت می‌آید.
    • برای تأکید یا توضیح بیشتر می‌توان آن را با قیدها و عبارات توصیفی همراه کرد.
  6. فعل‌های متناسب: می‌توان از افعالی چون "انجام دادن"، "پذیرفتن" و "درک کردن" در جمله‌هایی که شامل "وظیفه" هستند، استفاده کرد.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "وظیفه" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. وظیفه هر شهروندی است که در حفظ محیط زیست تلاش کند.
  2. معلم ها بهترین راهنماها برای انجام وظیفه آموزشی خود هستند.
  3. انجام وظیفه به دقت و مسئولیت‌پذیری نیاز دارد.

واژگان مرتبط: خدمت، تکلیف، کار، عهده، ماموریت، امر مهم، تمرین، تابع، عمل، کارکرد، کار ویژه، تعهد، التزام، ذمه، نقش، رل، شغل، ساخت، عملیات، زحمت، واگذاری، گمارش، حواله، انتقال قانونی، دفتر، اداره، مقام، دفتر کار، وجوب، تصدی، عهده داری، لزوم، سرویس، لوازم، استخدام، خرحمالی، کارناخوشایند، خرکاری، کار معلوم، کاری که بعنوان وظیفه انجام میشود

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری